مـُد؛ روایت تکثیر و تولید انبوه
در شمارههای قبل ما به دو راز مهم مُد (تنوع و هویت) و تاثیر آن بر اقتصاد و وجوه مختلف آن پرداختیم.
در این شماره سعی میکنم یکی دیگر از این رازهای سهگانه را عنوان کنم، تا فصل دیگری در مد و تاثیر آن در دنیای معاصر بررسی شود.
یکی از مهمترین عناصری که به واسطه آن دنیای مدرن مُد را به عنوان یکی از پایههای بزرگ اقتصاد پذیرفت و آن را از بدو پیدایش خود پرورش داد «تولید» است.
در واقع این راز حمایتکننده و مکمل اصلی رازهای مثبت و منفی پیدایش اقتصاد مُد است.
اقتصاد مُد به ما یاد داد که خودمان را بواسطه من_مُد ابراز کنیم. از این رو استراتژی تولید برای بهرهوری بیشترِ صنعت مُد خود را به دو بخش مجزا تقسیم کرد. اینگونه مد راز تنوع را در خود گنجاند.
مُد نهادی است که پروفایل هر فرد را در اجتماع برای آن آماده و ارائه میکند. در دو شماره گذشته در رابطه با ساختار این پروفایل توضیح داده شد.
این نهاد دو الگوی مُد و جنبش ضد مُد را بوجود آورده است. این دو جنبش برای ادامه حیات خود نیاز به تکثیر دارند. این تکثیر توسط سُکان تولید در سرتاسر جهان در حال گسترش است. تولید چرخه صنعت مُد را با دو پیوند خود یعنی تنوع و هویت به سوی هدف نهایی که بهرهوری اقتصادی است سمت و سو میدهد.
تفاوت تولید جزئی و تولید انبوه
از پیداش مُد در گذشته تا به امروز یکی از بزرگترین چالشها، حضور تولیدکنندگان در این عرصه بوده است. تولیدکننده همیشه نیاز به استراتژی و تکنیک داشته و برای برآوردن خواستههای جامعه در تلاش و رقابت با یک تولیدکننده دیگر بوده است.
تولیدکنندگان جزئی در گذشته، نیاز به تکنیک، تخصص و زیباییشناسی داشتند. اما در دوران صنعتی حضور آنها کمرنگتر و دارای ارزشگذاری جدید خود شد. امروزه ما همچنان تولیدکننده جزئی را در صنعت-هنر مُد داریم اما در تقابل با تولیدات انبوه ساختار جدید خودشان را پیدا کردند که در مقالههای بعدی به آن خواهم پرداخت. اما در این مقاله در ابتدا به تولیدات انبوه میپردازم.
دلایل بوجود آمدن تولیدات انبوه
مُد در ابتدا برای اقشار ثروتمند و بعضاً متوسط یک جامعه بود تا به این وسیله هویت و جایگاه اجتماعی خود را به نمایش بگذارند. این تولید از سمت دوزندگان شخصی (تولید جزئی) انجام میشد. در دوران مدرن اگر این اقتصاد با همین شکل مسیر خود را ادامه میداد قطعاً با شکستی بزرگ مواجه میشد. چرا که یک اقتصاد هوشمند تمامی اقشار را در رأس خود قرار میدهد.
در ازای هر فکر در جامعه یک هویت وجود داشت که برای آن پرداخت مالی صورت میگرفت. این نیاز مهمی بود که در دوران مدرن برای آن پاسخی فراهم شد و آن تولیدات انبوه بود.
در دوران صنعتیشدن، تولیدات انبوه توانست لباسهای زیادی را با تنوع بسیار آماده و عرضه کند و همچنین لباسهای متنوعی را برای هر مقدار پولی که شما به همراه دارید تولید کند. در واقع برای هر هویتی که شما به آن نیاز دارید لباس بوجود آمد.
اقتصاد مُد به ما یاد داد که خودمان را بواسطه من_مُد ابراز کنیم. این ابراز نیاز به استراتژی مناسبی داشت. از این رو استراتژی تولید برای بهرهوری بیشترِ صنعت مُد خود را به دو بخش مجزا تقسیم کرد. اینگونه مد راز تنوع را در خود گنجاند.
چگونه پول شما باعث تولید انبوه میشود؟
از آنجا که معیار تعیینکننده چرخه مُد پول است و قطعا در یک جامعه همگی از یک سطح مالی برخوردار نیستند؛ از این رو ساختن هویتهای چندگانه در مُد به نسبت جایگاه اقتصادی و اجتماعی هر شخص معلوم میشود. دقیقا در این زمان است که تنوع در تولید پا به میدان میگذارد و ارضای نیاز تنوعطلبی ما تولید انبوه کارخانههای پوشاک را بوجود میآورد. این را به یاد داشته باشیم که مُد به واسطه تولید، تنفس و تغذیه میکند. همچنین متذکر شوم تولید از مقدار پول داخل کیف ما تغذیه میکند.
آیا تا به حال لباسی را انتخاب کردهاید که از پس هزینه آن برنیایید؟
آیا تا به حال لباسی را صرفاً به دلیل نشاندادن طبقه اجتماعی و یا اقتصادی خود انتخاب کردهاید؟
شاید این سوالها برای خیلی از مردم معنی نداشته باشد اما برای افرادی که باید در یک میهمانی، برندِ شال و یا کفششان نمایانگر جایگاه اقتصادی و یا شکل هویتیشان باشد؛ بسیار مهم است. هزینهای که آنها برای این جایگاه و این هویتیابی میکنند سرمایه تولید انبوه در مد است.
قضاوت چگونه سکان تولید را هدایت میکند؟
نیاز اکثریت یک جامعه دیدهشدن و مورد تایید قرارگرفتن از سوی افرادی است که مخاطبشان هستند. زمانی که ما آمادهی دیدهشدن و تاییدشدن از سوی مخاطب میشویم باید خودمان را آماده قضاوت هم بکنیم.
برای مثال در جامعه حال حاضر، ما فقط با نگاهکردن به سبک پوشش افراد در صفحه اینستاگرامشان میتوانیم آنها را مورد قضاوت قرار دهیم.
یکی قضاوت میشود لباسش ارزان است. این لباس را از فلان مغازه در منطقه متوسط شهر خرید کرده است. دیگری قضاوت میشود کفشش را از یک برند محبوب خریده است.
در واقع ما با این قضاوتها کار جدیدی را انجام نمیدهیم بلکه همان تفکیک اقشار ثروتمند، متوسط و فقیر را به شکل امروزی خود انجام میدهیم با این تفاوت که امروزه اقشار متوسط یا فقیر که در گذشته مُد برای آنها پاسخ یا جایگاهی نداشت دیگر خارج از این گودِ مُد نیستند. این همان نکتهای است که پیشتر در مورد تولید انبوه به آن اشاره شد.
امروزه مردم در تمام جایگاههای اقتصادی میتوانند با پرداخت هر هزینهای که برایشان مقدور است صاحب کت یا شلوار جین باشند. دختری با شرایط مالی مناسب میتواند یک روسری از یک برند گران قیمت سر کند زیرا نیاز به دیدهشدن و تایید در اجتماع دارد و دختر دیگری میتواند با هزینه بسیار کمتری نیز مشابه همان روسری یا شال را داشته باشد. زیرا او نیز نیاز به تایید از سمت همان جامعه را دارد. اگر هوشمندانه به این ساختار نگاه کنید، این فکر قضاوتگونه از سمت خودِ صنعت مُد ایجاد شده است. این صنعت برای ادامه حیات خود در نظام سرمایهداری و تولید انبوه نیاز داشت که این نوع از فکرکردن را از طریق رسانهها در ما ایجاد کند.
نیمه اول خرداد 99 | شماره 44 افق اقتصاد