spot_img

چگونه ارز دیجیتال می‌تواند به استارتاپ‌ها کمک کند تا «سرمایه» سرمایه‌گذاری کنند؟*

آشوینی انبوراجان- کارآفرین و نویسنده

ترجمه: امشه امشیان- صادق ذبیحی

آشوینی انبوراجان، کارآفرین می‌گوید: ما در دوران طلایی نوآوری زندگی می‌کنیم – اما سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای ادامه‌دادن تکامل نیافته است و استارت‌آپ‌ها بودجه لازم برای رشد را دریافت نمی‌کنند. در این سخنرانی که در سال 2018 در TED انجام شده، او داستان چگونگی تبدیل شدن شرکتش به روشی کاملاً جدید برای افزایش سرمایه، با استفاده از قدرت همکاری و ارزهای دیجیتال را به اشتراک می‌گذارد.

 

وقتی در حال سرمایه جمع‌کردن برای استارت‌آپ خودم بودم، یک سرمایه‌گذار خطرپذیر به من گفت، «آشوینی، به نظرم قرار است چند میلیون دلار دستت را بگیرد، و شرکتت — خیلی زود ۵۰ تا ۷۰ میلیون دلار بیارزد. حسابی هیجان‌زده خواهی شد. اولین سرمایه‌گذارهات هم حسابی خوشحال خواهند شد. و من قرار است حسابی ناراحت بشوم. پس من در این معامله سرمایه‌گذاری نمی‌کنم.»

یادم هست فقط مات‌ومبهوت مانده بودم. چه کسی ناراحت می‌شود از اینکه چهار پنج میلیون دلار در یک شرکت سرمایه‌گذاری کند و ارزشش به ۵۰ تا ۷۰ میلیون دلار برسد؟

اولین بارم بود شرکت می‌زدم. شبکه‌ای از ثروتمندان نداشتم که برای سرمایه‌گذاری به آنها مراجعه کنم، پس رفتم سراغ سرمایه‌دارهای ریسک‌پذیر یعنی مرسوم‌ترین نوع سرمایه‌گذار در شرکت‌های فناوری. اما هیچوقت نشد بفهمم انگیزه آن سرمایه‌دارها برای سرمایه‌گذاری چه بود.

به باور من ما در عصر طلایی کارآفرینی قرار داریم. فرصت تأسیس شرکت حالا بیش از هر زمان دیگری است. اما سیستم‌های مالی که برای تأمین سرمایه نوآوران طراحی شده، سرمایه خطرپذیر، در بیست سی سال گذشته پیشرفتی نداشته است. سرمایه خطرپذیر طراحی شده بود تا مقادیر هنگفتی از پول را به معدودی شرکت سرازیر کند که می‌توانند میلیاردها دلار ارزش‌آفرینی کنند. طراحی نشده بود که سرمایه را قطره قطره در دهان چندین شرکت بچکاند که پتانسیل موفقیت کمتری دارند، مثل شرکت خودم. این کار شمار ایده‌هایی که سرمایه دریافت می‌کنند را محدود می‌سازد، شمار شرکت‌هایی که ایجاد می‌شوند و نیز کسانی که عملا آن سرمایه اولیه را دریافت خواهند داشت.

و فکر می‌کنم این سوال مهمی ایجاد می‌کند: هدف ما از کارآفرینی چیست؟ اگر هدف ایجاد معدودی شرکت میلیارد دلاری است، پس بچسبیم به همان سرمایه خطرپذیر، چون همین کار را می‌کند. اما اگر هدف ایجاد نوآوری است و قدرت بخشیدن به افرادی بیشتر که شرکت‌های بزرگ و کوچک بسازند، باید راهی برای تأمین مالی آن‌ها هم پیدا کنیم. سیستم انعطاف‌پذیرتری نیاز داریم که کارآفرینان و سرمایه‌گذاران را در یک تحلیل سرمایه معین محدود نکند. باید دسترسی به سرمایه را همگانی کنیم.

تابستان ۲۰۱۷ به سن‌فرانسیسکو رفته بودم، تا در یک شتاب‌دهنده فناوری بهمراه ۳۰ شرکت دیگر حضور داشته باشم. شتاب‌دهنده قرار بود به ما بیاموزد که چطور سرمایه خطرپذیر جمع کنیم. اما وقتی به آنجا رسیدم، قشر استارتاپی درباره آی‌سی‌او-ها یا «عرضه اولیه سکه» گرم گرفته بود. برای اولین بار، آی‌سی‌او-ها برای استارت‌آپ-های جوان بیش از سرمایه خطرپذیر پول جمع کرده بود.

این اولین هفته برنامه بود. جمعه‌ٔ عیش‌ونوش. و ایده‌پردازها یکسره صحبت می‌کردند. «می‌خواهم یه آی‌سی‌او جمع کنم.» «من می‌خواهم یه آی‌سی‌او جمع کنم.» تا اینکه یک نفر گفت، «چه خوب می‌شود با همدیگر انجامش دهیم؟ باید یک آی‌سی‌او درست کنیم که متشکل از ارزش همه شرکت‌هایمان باشد و بصورت گروهی سرمایه جمع کنیم.» در این لحظه، می‌بایست سوال واضحی می‌پرسیدم، «بچه‌ها، آی‌سی‌او چیست؟»

آی‌سی‌او-ها یک راه جذب سرمایه بودند برای شرکت‌های جوان با مدنظر قرار دادن یک ارز دیجیتالی بجای ارزش و خدماتی که آن شرکت ارائه می‌دهد. آن ارز مانند سهام یک شرکت عمل می‌کند، مثل بازار بورس آزاد، و با انجام معاملات آنلاین، ارزش آن هم افزایش پیدا می‌کند. مهمتر از همه، آی‌سی‌او-ها شمار سرمایه‌گذارها را گسترش می‌دهد، از چند صد سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر به میلیون‌ها آدم عادی، که مایل به سرمایه‌‌گذاری هستند. این بازار پول بیشتری ارائه می‌دهد. سرمایه‌گذارهای بیشتری پشت آن هست. که یعنی احتمال خیلی بیشتری به کسب سرمایه کار. خوشم آمده بود.

اما ایده گروهی انجام دادنش بنظر دیوانه‌وار می‌آمد. استارت‌آپ-ها برای کسب سرمایه با هم رقابت می‌کنند، صدها جلسه صحبت می‌کنند تا یک چک امضا بشود. اینکه ۱۵ دقیقه باارزشم را مقابل یک سرمایه‌گذار صرف کنم تا نه تنها درمورد شرکت خودم، که همه شرکت‌های همگروه صحبت کنم، بی‌سابقه بود. اما ایده‌اش پسندیده شد. و همه تصمیم گرفتیم بجای رقابت، همکاری کنیم. هر شرکتی ده درصد از دارایی‌اش را در یک موسسه گروهی می‌گذارد که بعد به ارزهای دیجیتالی قابل معامله تبدیل می‌شود که سرمایه‌گذارها می‌توانند خرید و فروش کنند. شش ماه و چهار موسسه حقوقی بعد…

در ژانویه ۲۰۱۸، ما نخستین آی‌سی‌او را شروع کردیم که ارزش حدود ۳۰ شرکت را دارا بود و راهی تماما جدید بود برای جذب سرمایه. خیلی در مطبوعات صدا کردیم. سرتیتر مورد علاقه‌ام این بود، «سرمایه‌های خطر پذیر، بخوانید و بگریید.»

صندوق ما طبیعتا متنوع‌تر بود. بیست درصد از موسسان زن بودند. پنجاه درصد خارجی بودند. سرمایه‌گذاران هم خوشحال بودند. این بخت را داشتند که بازگشتی بیشتری عایدشان شود، چون هزینه دلال‌های سرمایه خطرپذیر را حذف کردیم. و می‌توانستند پول‌شان را بگیرند و باز سریع سرمایه‌گذاری کنند، احتمالا برای سرمایه ایده‌های جدید دیگر.

معتقدم این کار چرخه‌ای مطلوب از سرمایه می‌سازد که به کارآفرین‌های خیلی بیشتری امکان موفقیت می‌دهد. چرا که دستیابی به سرمایه دستیابی به فرصت‌ها است. و ما تازه شروع به تصور این کرده‌ایم که همه‌گیر کردن دستیابی به سرمایه چه‌ها خواهد کرد. هرگز فکرش را نمی‌کردم که جستجویم برای کسب سرمایه مرا به این مرحله برساند، که به حدود ۳۰ شرکت کمک کنم سرمایه جمع کنند.

تصور کنید کارآفرینان دیگر هم سعی کنند بجای دنباله‌روی از مسیرهای سنتی راههایی جدید برای جذب سرمایه پیدا کنند. این کار شرکت‌ها و محصولات را بیشتر می‌کند و اثر بلند مدت بر اقتصاد خواهد داشت. و من فکر می‌کنم اینطوری بیشتر خوشحال می‌شویم تا اینکه فقط سعی کنیم در استارت‌آپ میلیارد دلاری بعدی سرمایه‌گذاری کنیم.

Invested Capital* یا سرمایه سرمایه‌گذاری شده کل مبلغی است که یک شرکت با انتشار اوراق بهادار به سهام‌داران و بدهی به دارندگان اوراق قرضه جمع‌آوری می‌کند، که در آن کل بدهی و تعهدات اجاره سرمایه به مقدار سهام صادرشده برای سرمایه‌گذاران اضافه می‌شود.

هفته اول آبان/ شماره 100 افق اقتصاد

spot_img

مطالب برگزیده