نقش ورزشکاران حرفهای و پیچیدگیهای ورزش در دنیای مدرن
طی سالهای اخیر سیاست های جدید ورزشی دیگر مانند گذشته نیست و بر پایه موضوعاتی مانند روش زیستن، حقوق بشر، مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی نیز تدوین میشوند.
نکته اساسی که در میان سیاستگذاریهای اجتماعی کشورهای بیشتر توسعه یافته هویداست، از ورزشکاران برای ساخت جامعهای اخلاقیتر و زیست جهانی انسانی تر بهره میبرند که این امر جامعه ساز مستلزم برنامه ریزی مدون و جامع است.
از آنجا که ورزشکار حوزه قهرمانی و حرفه ای از نقش اجتماعی برجسته و خاصی برخوردار است ، توجه و نظارت عمومی را با خود به همراه دارد. در حقیقت یک چهره سرشناس ورزشی در ارتفاعی قرار می گیرد که از سوی اکثریت جامعه رویت پذیر است و با ورود به قلمرو شهرت، ورزشکار وارد یک حیات اجتماعی تازه ای می شود که مشخصات خاصی دارد و آن را پیش تر تجربه نکرده است.
دیدگاه مصرفی و توجه صرف به دوران قهرمانی و حتی نگاههای ایدئولوژیک این سرمایههای ارزشمند را به “افسانههای موزهنشین” تبدیل ساخته که داشتن هر یک از آنها موجب فخر ورزش آنان می شود. کافی بود امامعلی حبیبی، عبداله موحد و بسیاری از این بزرگان ملیت یک کشور دیگر را داشتند آنگاه ضمن حفظ منزلت و احترام از آنان در جهت سالم سازی و الگومندی جامعه به انحاء مختلف سود می جستند
اساسا حوزه قهرمانی و حرفهای به ورزشکار فضایی جهت دیده شدن در سطح گسترده میدهد که فرصتها و تهدیدهایی در آن وجود دارد. بدین سبب، رویکرد فرهنگی و اجتماعی و برنامهریزی آموزشی مناسب در این حوزه امری ضروری است. به طور کلی انسان دارای «من فردی» و «من اجتماعی» است. در پس این رویکرد، «من اجتماعی» ورزشکاران مشهور و قهرمانان دارای نقش و مسئولیت برجسته و پررنگی خواهد بود. به عنوان مثال ورزشکاران موجب افزایش ظرفیت آرزومندی جامعه میشوند. در واقع یک کودک فقیر از خانواده کم برخوردار که از نگاه بیرونی درهای پیشرفت اجتماعی و تحرک طبقاتی به رویش بسته است و نومیدی باید او را احاطه کند با دیدن قهرمان ورزشی جوانه های امید را در خود زنده نگه می دارد و با انرژی بالا در مقابل سختی های زندگی قرار میگیرد.
بهسازی سرمایههای انسانی
در حالت کلی اغلب ورزشکاران ثروتی برای جامعه محسوب میشوند اما این گزاره محصول بهسازی سرمایههای انسانی نظام ورزش و هدایت ورزشکاران نخبه تا جایگاه گروه مرجع است که این مهم با نگاه فرآیندی تخصصگرا و برنامهریزی بلند مدت محقق میشود. این رویکرد در واقع به تربیت انسان اجتماعی کمک میکند که ورزشکار را در دیگر ساحتهای جامعه نیز موفق میسازد. ورزشکار در نقش یک فرد الگومند یا در نقش سفیر فرهنگی کشور، سفیر سلامتی و مواردی این چنین فعالیت موثر میتواند داشته باشد.
متاسفانه رویکرد تقلیلگرا که توجه تام را بر مسائل فنی و مهارتهای ورزشی معطوف میسازد و مسائلی چون نتیجهگرایی، برنامههای بهسازی سرمایههای ورزشی را مختل میکند.
از آنجا که نظام بکارگیری و استفاده موثر در کنار حفظ و نگهداری سرمایه های انسانی در نهاد ورزش همچون سایر نهادهای جامعه به شدت ضعف و نقص دارد، سبب هدررفت فرصت ها ، تنزل ارزش اجتماعی و حتی مهاجرت ورزشکاران می گردد.
معماری نگه داشت منابع انسانی
در این باره مولفه “معماری نگه داشت منابع انسانی” که در حوزه مدیریت دارای اهمیت خاصی است باید در اولویت برنامهها قرار گیرد چون که تلاش میکند با حفظ و بهبود رضایت و ارتقاء تمایل اهالی ورزش به ادامه همکاری، سازمانها را در استفاده از ارزشمندترین منابع خود یاری کند. همچنین از کاهش سرمایه اجتماعی در اثر کاهش مشارکت و بیاعتمادی در سپهر ورزش جلوگیری میکند.
از طرفی با ایجاد فضایی سالم جهت احترام و حفظ شئون و ارزشها می توان در جلب رضایت ورزشکاران و پیشکسوتان و تحکیم تعهد و تقویت حس تعلق آنها به ورزش و جامعه کمک کرد که اگر چنین شرایطی فراهم نشود آسیبزا خواهد بود که میتواند کجروی، طرد، گوشهنشینی و حتی مهاجرت ورزشکاران را به همراه داشته باشد.
آموزش سبک زندگی ورزشکاران و سواد اجتماعی لازمه استفاده از ظرفیتهای جامعهساز ورزشکاران است. مدیریت «خود پرافتخار» در این خصوص یک ضرورت است تا از سرمستی اعتیادآور شهرت و القائات فریبنده رسانهها و ستایشهای افراطی که تواضع و نقش اجتماعی ورزشکاران را به مخاطره میاندازد محافظت و کنترل نماید.
ثروتآفرینی برای ورزش با ورزشکاران
آموزش سبک زندگی ورزشکاران و سواد اجتماعی لازمه استفاده از ظرفیتهای جامعهساز ورزشکاران است. مدیریت «خود پرافتخار» در این خصوص یک ضرورت است تا از سرمستی اعتیادآور شهرت و القائات فریبنده رسانهها و ستایشهای افراطی که تواضع و نقش اجتماعی ورزشکاران را به مخاطره میاندازد محافظت و کنترل نماید.
از سوی دیگر این عوامل گاهی آنان را به سوی نقش ها و جایگاه های کاذب می کشاند که پا بر فرهنگ احترام به تخصص، نقش و ارزش های اجتماعی میگذارد. مانند تمسخر نویسندگان توسط چند چهره فوتبالی که به احساس نابرابری و بی عدالتی دامن می زند و بزرگان ساحت علم و اندیشه و متخصصان حوزه های دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد.
نیاز به کیفیت ذهنی مناسب برای درک مسائل اجتماعی و فرهنگی در مسئولان ورزشی باید وجود داشته باشد تا از ورزشکاران به مثابه سرمایههای ارزشمند که سرمایهگذاری زیادی بر روی آنها انجام گرفته در جهت ارزشآفرینی و ثروتآفرینی برای ورزش و جامعه استفاده گردد. این کمالیافتگی باید به شیوه شبکهای از محلات و مدارس و باشگاهها و تیمهای ملی به عنوان کانونهای توسعه بخشی شکل گیرد.
با توجه به کثرت آسیبها و دامهای اجتماعی بیتوجهی و رهاسازی ورزشکاران محبوب و مشهور ناخودآگاه آنان را درگیر جریانهای حاشیهای و چرخههای فسادزا میکند. از این رو کشورهای توسعهیافته از متخصصین و مشاورین مختلف برای حمایت و هدایت ورزشکاران و ممانعت از گرایش به کسب لذتهای دمدستی و مخرب استفاده میکنند. مسئله مهمی که زیان و خسارات زیادی را متوجه جامعه ورزش ساخته و هنوز هم توجهی به آن نمیشود.
دیدگاه مصرفی به قهرمانان
یک جامعه به ویژه نسل نوجوان و جوان آن نیاز به الگو و قهرمان دارد. اگر نتوان از قهرمانان و شخصیتهای معتبر ملی الگوسازی کرد، بیشک لشگری از الگوهای خارجی جایگزین آنها خواهند شد. متاسفانه نسلهای جدید با اغلب قهرمانان سالهای دور که تاج عزت و کرامت بر سر کشور نهاده و شاید به مختصات آنان دیگر در ایران دیده نشود، ناآشنا هستند. دیدگاه مصرفی و توجه صرف به دوران قهرمانی و حتی نگاههای ایدئولوژیک این سرمایههای ارزشمند را به “افسانههای موزهنشین” تبدیل ساخته که داشتن هر یک از آنها موجب فخر ورزش آنان می شود. کافی بود امامعلی حبیبی، عبداله موحد و بسیاری از این بزرگان ملیت یک کشور دیگر را داشتند آنگاه ضمن حفظ منزلت و احترام از آنان در جهت سالمسازی و الگومندی جامعه به انحاء مختلف سود میجستند.
غفلت فرهنگی در ورزش
به دلیل انسداد ارتباطی میان حوزه علم، فرهنگ و ورزش ساختارهای تولید دانش و فهم فرهنگی ورزش ما مختل است. نتیجه آن غفلت فرهنگی در ورزش است تا قهرمانان نتوانند آن طور که باید موجودیت و هویت اکتسابی خود را برای سالیان سال حفظ کنند. امروزه در مسائلی که پیش تر حل نکرده ایم حل شده ایم و در اثر ضعف فرهنگ مدیریت و مدیریت فرهنگی در ورزش بسیاری از نام آوران از مدار اثرگذاری ورزشی و اجتماعی خارج شده اند.
از سوی دیگر فراموش سازی و غفلت از شخصیت های الیت ورزشی با ورود افراد بیگانه با فرهنگ و فلسفه ورزش (نا اهلان) از مبادی سیاست و حوزه های غیر مرتبط شدت می یابد و در پس این حضور مخرب جغرافیای فراموش شدگان ورزش گسترش می یابد و جایگاه آنان در سپهر ورزشی و اجتماعی تهدید و تحدید می گردد.
متاسفانه در سطحی کلان تر شاهد این واقعیت تلخ هستیم که فرهنگ تکریم و احترام به پیشکسوتان و بزرگان در جامعه رو به زوال است و بازیگران دیروز تبدیل به تماشاگران امروز شده اند و کوله بار ارزشمند تجارب و دانش آنان جز اندک جماعتی خریدار ندارد .
دیر زمانیست نیازمند تغییر نگرش و ظهور و استقرار نوع دیگری از تفکر در ساختار ورزش کشور هستیم. باید از سنت مقبرهداری بزرگان به تکریم و اعتنا و توجه در زمان حیاتشان بازگردیم. برای هر یک از این قهرمانان و نامآوران ورزشی چند چاه نفت هزینه شده و جامعه نیازمد حضور موثر آنان است. خروج آنها از میدان ورزش یه نوعی سرمایهسوزی و خودزنی فرهنگی است. لازمه استفاده بهینه از سرمایههای ورزش کشور فهم مسئله ورزش و شناخت کارکردهای آن است که در پس اصلاحات فرهنگی که مقدمهای بر اصلاحات ورزشی است محقق میشود.
هفته سوم شهریور/ شماره 94 افق اقتصاد