شیر نفت یا آلن شیرر، مسئله این است
جولان کشورهای عربی در فوتبال اروپا
امیرحسین سعیدیان- روزنامهنگار
صندوق سرمایهگذاری عربستان سعودی به تازگی مالکیت باشگاه فوتبال نیوکاسل، حاضر در لیگ برتر فوتبال انگلستان را با پرداخت سیصد و پنجاه میلیون پوند به دست آورد. این پروسه چندی در جریان بود و مقامات ورزشی و قضایی بریتانیا مسئلهی دخالت خاندان حاکم سعودی در مدیریت تیم فوتبال را به میان انداخته بودند که مطابق آن چه مقامات مربوطه بیان کردهاند اکنون با تعهدات طرف سعودی این ملاحظه برطرف شده است و یا اینکه ظاهرا این گونه مینمایاند.
برای مدتهای مدید تصورات از حاکمیت در کشورهای عربی جماعتی دیکتاتور و سفاک با شکمهای برآمده و چاههای نفت سرشار بود. تصویر زنان مورد خشونت واقعشده و رفتارها و کنشهای بدوی-بربری نمیتوانست کمال مطلوب و هدف معهود را تامین کند پس میبایست این تصویر و تصور در قالب دیپلماسی فوتبال اصلاح و بازسازی میشد.
زمانی روح ورزش فرا و ورای سیاست تعریف و ترسیم میشد و مداخله جماعت اهل قدرت در اقلیم ورزش نوعی نقض هدف و روح پهلونی و جوانمردی در روزش به شمار میرفت. اما از دیرزمانی جماعت اهل سیاست برای کسب وجاهت یا ایجاد پوشش برای بدعملی، بیسیاستی و نیز مخفیکردن پولهای ناسالم خود گام به این عرصه مینهادند و البته برخی کوتاه مجالی میهمان خوان ورزش میشدند و بعضی حضور ماندگارتری داشتند. در جام جهانی 1938 بازیکنان تیم ملی ایتالیا با هدایت انزو بیزوت با این پیام بنیتو موسولینی دیکتاتور وقت ایتالیا وارد مسابقات شدند که “یا ببرید، یا بمیرید!” وقتی تورم و دیکتاتوری خشن نظامیان امان مردم آرژانتین را بریده بود ژنرال ویدلا دیکتاتور وقت نظامی کشور با واگذاری شش زیر دریایی به دولت پرو زمینهی باخت شش بر صفر این تیم در برابر آرژانتین را در جام جهانی 1978 که خود بوئنس آیرس میزبانش بود فراهم آورد و در ادامه با قهرمانی آرژانتین تا مدتها اساس و احساس مردم در آرژانتین بر مدارهایی دیگر میچرخید. از این دست مثالها بسیار است و پرشمار و تا پرداخت پول و تهدید از جانب دیکتاتور لیبی معمر قذافی برای بازیکردن فرزندش در تیم پروجای ایتالیا و مالکیت خاص سیلویو برلوسکونی نخستوزیر ناخوشنام ایتالیا در باشگاه میلان این کشور نیز پیشرفته است اما چند سالی است که با نوع جدیدی از ورود حاکمیت کشورهای خاورمیانهای در ورزش و خصوصا لیگهای فوتبال اروپایی مواجهیم که محتملا اهداف بلندمدت و درازدامنی را در سر میپرورانند و میتواند محل تامل یا بهرهبرداری از سوی کارگزاران دیپلماسی عمومی کشور باشد. ابتدا به چند مورد از این اقدامات و حضور و بروزها اشاره میکنیم و در ادامه به دلایل و دورنماها و نیز امکانات موجود برای بهرهبرداری کشورمان اشارتی مینماییم.
مالکیت باشگاههای فوتبال اروپایی:
برای حدودا سه دهه است که سرمایهداران و خاندانهای حاکم عرب اقدام به خریداری بخش بزرگی از سهام تیمهای فوتبال اروپایی میکنند. که در ادامه به اهم این موارد اشاره میشود.
1- فولهام و خاندان الفاید:
در ابتدای دهه نود الفاید تاجر نامدار مصری بخش بزرگی از سهام باشگاه فوتبال فولهام انگلستان را در اختیار گرفت و تصمیمگیر اصلی در باشگاه شد. این از اولین موارد در فوتبال اروپا بود که مالکیت باشگاه به یک فرد خارجی واگذار میشد. پسر آقای الفاید، دودی الفاید به سبب علاقهی برخی از اعضای خاندان سلطنتی بریتانیا به باشگاه فولهام با آنان ارتباط ویژهای پیدا کرد و در ادامه منجر به آشناییاش با پرنسس دایانا عروس ملکه و ارتباط میان این دو شد. در تصادف مشکوک منجر به فوت دایانا، الفاید نیز در کنار او حضور داشت و جان باخت.
2- منچستر سیتی، ابوظبی وارد میشود
پس از فروش باشگاه چلسی به رومن آبراموویچ میلیاردر روس و موفقیتهای حیرتانگیز این تیم شیخ منصور از خاندان حاکم ابوظبی سهام باشگاه منچسترسیتی را خریداری کرد و با صرف هزینههای هنگفت پای بزرگترین بازیکنان و مربیان جهان را به این تیم سابق بر این متوسط و معمولی گشود و موفقیتهای و تبلیغات گستردهی حول و حوش این تیم چیزی نیست که از اذهان دور مانده باشد.
3- پاریسن ژرمن، قطر از قافله عقب نمیماند
ناصر الخلیفی تاجر و تنیسور قطری که به خاندان آل ثانی(خاندان حاکم در دوحه) تعلق دارد در سال 2011 به نمایندگی از سازمان سرمایهگذاری قطر مالکیت باشگاه پاریسی سنژرمن را به دست آورد. از آن روز آقای خلیفی با هزینههای هنگفت ابرستارهها را به پاریس کشانده است و توانسته توجه دوربینها و رسانهها را به لیگ کاملا متوسط و تکقطبی فرانسه جلب کند. در مورد اخیر خلیفی توانست لیونل مسی ابرستارهی جهان فوتبال و به روایتی بهترین بازیکن تاریخ را به تیمش بیاورد.
از این دست مثالها و موارد بازهم میتوان به میان انداخت اما مهمترین موارد گفته شد و اکنون میتوانیم به سراغ پاسخ این پرسش برویم که با صرف این هزینههای هنگفت در فوتبال به دنبال چه چیزی هستند؟
یکم: تغییر تصور
برای مدتهای مدید تصورات از حاکمیت در کشورهای عربی جماعتی دیکتاتور و سفاک با شکمهای برآمده و چاههای نفت سرشار بود. این تصویر با کمک روایتهای دهشتناک از سوی معارضان حکومتها و نیز برخی فیلمهای هالیوودی تشدید و مورد تاکید قرار میگرفت. برای خاندانهای حاکم که پیوندهای محکمی در حوزهی انرژی و امنیت با کشورهای اروپایی داشتند تغییر این تصور نهادینهشده دارای اهمیت بالایی بود. خصوصا این که افکار عمومی و جامعهی مدنی با ابزارهای گوناکونی چون لابی با نمایندگان پارلمان و رسانهها نقش موثری در تصمیمسازیهای سیاستمداران ایفا میکنند. سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی و نیز فروش بیمحابای تسلیحات نیاز به میزانی قابل توجه و تاملی از همراهی افکار عمومی و ارباب جراید در کشور مقصد دارد. تصویر زنان مورد خشونت واقعشده و رفتارها و کنشهای بدوی-بربری نمیتوانست کمال مطلوب و هدف معهود را تامین کند پس میبایست این تصویر و تصور در قالب دیپلماسی فوتبال اصلاح و بازسازی میشد.
فوتبال یک صنعت، هنر، ورزش کم نظیر در دهههای اخیر است که تونسته وارد عرصهها و اقلیمهایی فراتر از تصور شود. چند سال قبل درگیری در مسابقهی فوتبال میان الجزایر و مصر منجر به دخالت وزارت خارجههای هر دو کشور گشت و اشتهار و تاثیر و تاثر این پدیده چنان است که گاه اثرگذاری یک ستارهی فوتبال از سیاسیون سطح بالای یک کشور نیز بیشتر است. به تازگی ملاحظه میشود که برخی از فوتبالیستها با کمترین سابقه و تجربه به مناسب مهم سیاسی نیز دست یافتهاند. (اخابر کالادزه در گرجستان وزیر نفت شد، ژرژ و آ رئیس جمهور لیبریا و..) خریداری تیمهای فوتبال که در اروپا مورد توجه بخش بزرگی از مردم و خصوصا جوانان هستند منجر به ذهنیتسازی متفاوتی از این سرزمینها شده است. جنجالهای فراوان با خرید ابرستارهها موجب شده تا تمرکز بر اخبار این باشگاههای تحت مالکیت عربی باشد تا اخبار بعضا ناگوار و ناخوشایند دیگری که از این کشورها میرسد.
سعودیها نیز میخواهند از این طریق به همان راه دوحه و ابوظبی بروند، تا دیگر اولین معنا و تصویر با آمدن نام آل سعود خاشقچی و سلاخی انسان و غیره نباشد بلکه تیمی موفق با هوادارانی در سراسر جهان و ابرستارههای فوتبال باشد.
و خبر انتقال لیونل مسی با سنژرمن و یا احتمال پیوستن کریستیانو رونالدو به منچسترسیتی بازخورد خیلی بیشتری داشت تا شرایط ناعادلانه و استثمارگونهی کارگران اهل شبهقاره که در پروژهی ورزشگاههای قطر برای جام جهانی 2022 مشغولند. لطیفه و هیا دختر و همسر شیخ محمد، حاکم دوبی کمتر روایت و دیده میشوند زمانی که پروژههای بلندپروازانهی منچسترسیتی با هدایت گروه ابوظبی در حال اجرا و البته اشغال رسانهها است. برای جوانترها و اذهان عمومی در اروپا آمدن نام قطر و امارات دیگر مرادف با تصویر و تصور قبلی نیست و اولین نمایهی ذهنی تصویر فوتبالی و ستارهها پرزرق و برق و البته موفقیتهای ورزشی است. موارد قبل چنان به مذاق هواداران فوتبال خوش نشسته بود که طرفداران نیوکاسل مشتاقانه منتظر بودند تا سعودیها تیمشان را بخرند و با سرازیرکردن سرمایهها موفقیتهایی مشابه سایر تیمها برایشان به ارمغان بیاورند. سعودیها نیز میخواهند از این طریق به همان راه دوحه و ابوظبی بروند، تا دیگر اولین معنا و تصویر با آمدن نام آل سعود خاشقچی و سلاخی انسان و غیره نباشد بلکه تیمی موفق با هوادارانی در سراسر جهان و ابرستارههای فوتبال باشد. این گونه جراید و افکار عمومی هم در مقابل سایر داد و ستدهای میان لندن، پاریس و… با آنها کرخت یا مثبتاندیشتر رفتار خواهند کرد.
دوم: توان مدیریت
این باور که کشورهای نفتخیز تنها با صرف منابع متنابع توان مدیریتی پرهزینه و ناکارآمد در کشورشان را دارند با تیمداری موفق در عرصه فوتبال میتواند یکسره دگرگون شود. مالکان ثروتمند با استخدام برترین مدیران و کارگزاران موجب مدیریتی موفق و متفاوت میشوند و با مدد توان بسیج رسانهای به اذهان مینمایانند که در مدیریت کشورهایشان و نیز تدبیر منطقه همین گونه دقیق و موفق عمل میکنند. گروه ابوظبی که مالکیت باشگاه منچسترسیتی را در اختیار دارد مدام تکرار میکند “اینجا پول همهچیز نیست!”
*آلن شیرر کاپیتان و مهاجم افسانهای باشگاه نیوکاسل و تیم ملی انگلستان بود که با ماندن در تیم نیوکاسل برای مدت طولانی و دادن جواب رد به تیمهای متمول و پرافتخار آن زمان در لیگ جزیره به نمادی از تصب و وفاداری در این تیم تبدیل شد. / دیپلماسی ایرانی
هفته چهارم مهر/ شماره 99 افق اقتصاد