مدلها؛ برندگان بختآزمائی ژنتیکی یا بیاعتماد به نفسترین زنهای روی زمین؟!
من همانی نیستم که در عکس میبینی!
کامرون راسل- مدل
ترجمه: میثم حقیقی-شهرام اعتضادی
چگونه یک مدل شویم؟
من برنده یک بختآزمائی ژنتیکی شدم. در چند قرن گذشته زیبائی را تنها به عنوان سلامتی، جوانی و تقارن طبیعی که باید آن را تحسین کنیم، تعریف نکردهایم؛ بلکه بلندی قد، لاغری اندام، ظرافت زنانه و پوست سفید را هم به آن اضافه کردیم. و این میراثی بود که برای من ایجاد شده بود و از آن استفاده مالی کردهام.
آیا همه عکسها را روتوش میکنند؟
بله، تقریبا تمام عکسها رو روتوش میکنند، ولی این فقط بخش کوچیکی از اتفاقاتی که میافته هست. عکسها ساخته شدهاند؛ توسط افراد حرفهای اعم از طراحان مو و هنرمندان گریم و آرایش، عکاسها و متخصصان و تمام دستیارانشان. اغلب تصاویر پر قدرتی میسازند که درعین حال سطحی و ظاهری هستند. من همانی نیستم که در عکس هست. ظاهرمان، گرچه سطحی و غیر قابل تغییر است، ولی تاثیر بزرگی بر زندگیهای ما دارد. برای من، بیپروا بودن به معنی صادق بودن است.
آیا من هم وقتی بزرگ شدم میتوانم یک مدل باشم؟
جواب اول این هست که “نمیدانم، مسوولیت این کار با من نیست (و هیچ دخالتی در آن ندارم).” ولی جواب دوم، و چیزی که من واقعا میخوام به این دختر کوچولوها بگویم این هست که “چرا؟” میدونید؟ شما میتونیند هرکسی که میخواهید بشوید؟ میتونید رئیس جمهور ایالت متحده بشوید، یا مخترع “اینترنت” بعدی باشید، یا یک نینجای جراح قلب و قفسه سینه که شاعر هم هست! که خیلی عالی میشود، چون شما اولین نفر خواهد بود. اگر بعد از این فهرست جذاب هنوز هم به من بگوید که “نه، نه، کامرون، من میخوام مدل بشوم”، خب اون موقع به شما میگویم، ” رئیس من باش!” چون من هیچ دخالتی در این مسأله ندارم، و شما میتونید سردبیر مجله وگا در امریکا باشید، یا مدیرعامل شرکت اچ اند ام H&M، اما این یک مسیر شغلی نیست.
یک عکاس، چند پروژکتور و مشتری که میگوید “کامرون، یه عکس در حال راه رفتن میخواهم، خب اول این پا را بردار، قشنگ و کشیده، این بازو میره عقب، این بازو میاد جلو، سر را به سه چهارم میچرخونی، و فقط میری و میای، فقط این کارو بکن، و بعد برگرد و به دوستان خیالیت نگاه کن، ۳۰۰، ۴۰۰، ۵۰۰ بار! این تجربه مدل بودن ده سالهی منه که بر خلاف جراحان قلب و قفسه سینه، راحت میشود کلیات آن را گفت!
آیا وسایل مجانی هم میگیری؟!
من اینقدر (کفش با) پاشنههای ۸ اینچی دارم که هیچ وقت نمیپوشمشان. اما تمام چیزهایی مجانی که میگیرم همان چیزهای مجانی هستند که در زندگی روزمره میگیرم و این چیزی که دوست ندارم در موردشون صحبت کنم. یک بار به مغازهای رفتم و پولم رو یادم رفته بود با خودم ببرم و آنها اون لباس رو مجانی به من دادند. وقتی نوجوان بودم، با دوستم که راننده خیلی مزخرفی بود، داشتیم با ماشین میرفتیم که یک چراغ قرمز رو رد کرد و خب البته پلیس کشیدمون کنار، و تمام کاری که لازم بود بکنم این بود که بگویم “ببخشید جناب سروان”، و به راهمون ادامه دادیم. و تمام این چیزهای مجانی رو به خاطر شکل و قیافهام گرفتم، نه به خاطر کسی که هستم. افرادی هم هستند که هزینههایی رو میپردازند بخاطر شکل و قیافهای که دارند و نه به دلیل کسی که هستند. مثل سیاهپوستان آمریکا… در تحقیقاتم متوجه شدم که از بین دختر بچههای ۱۳ سالهای که در ایالت متحده هستند، ۵۳ درصد آنها از بدنها و هیکلهای خودشون خوششون نمیاد، و این عدد تا سن ۱۷ سالگی آنها به ۷۸ درصد میرسد.
بیاعتماد به نفسترین زنهای روی زمین!
وقتی مردم ازم میپرسن مدل بودن چه حسی داره؟ جوابی که منتظرش هستند این هست که “اگر یک کمی لاغرتر باشید و موهای براقتر داشته باشید، خیلی خوشحال و خوشبخت میشوید.” و ما وقتی که پشت صحنه هستیم، معمولا جوابی میدهیم که شاید اینطور هم به نظر برسد. میگویم که “سفرکردن خیلی شگفت انگیزه، و کارکردن با افراد مبتکر، با انگیزه، و مشتاق خیلی شگفت انگیزه.” و همه اینها واقعیت دارند، اما فقط نیمی از داستان هستند چرا که چیزهائی هست که ما جلوی دوربین نمیگوبیم. مثلا من هیچوقت جلوی دوربین نگفتم که ” اعتماد به نفسم پائین هست”. و اعتماد به نفسم به این دلیل پائین هست که باید هر روز به این فکر کنم که چه شکلی هستم. و آیا هیچگاه با خودتون به این فکر افتادید که “اگر رانهای لاغرتر و موهای براقتر داشتم، آیا خوشحالتر میشدم؟” فقط باید با یه گروه مدل آشنا بشوید شاید از نظر فیزیکی، اونها بیاعتماد به نفسترین زنهای روی زمین باشند.
تعارض و تعادل صادقانه
موقع گفتن اینها برام خیلی سخت بود که به یک تعادل صادقانه برسم، زیرا از یک طرف خیلی احساس ناخوشایند و ناراحتی داشتم که بگویم “من تمام این مزایا را از سناریویی که به نفع من چیده شده بود بدست آوردم”، و در عین حال خیلی احساس ناخوشایند و ناراحتی داشتم که این رو با “این همیشه من رو خوشحال نمیکنه” دنبال کنم.
ولی بیشتر از همه این برای من سخت بود که یک میراث فشار و ستم جنسی و نژادی رو از هم باز کنم، در حالی که من خودم یکی از بزرگترین ذینفعهای این ماجرا هستم… / TED-تنظیم مجدد برای انتشار توسط افق اقتصاد