spot_img

چرا روند نوسانات در بورس ایران شدید است؟

 

زهرا رجبی هشجین- کارشناس بازار سرمایه

بازار سرمایه ایران در چند سال اخیر، بویژه دو سال گذشته دچار تحولات چشم‌گیری شده است. رشد زیاد  تعداد سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی بورس تهران، رشد ارزش معاملات و افزایش شاخص‌های بورسی از جمله این تحولات بوده است. قابل معامله شدن سهام عدالت ۵۰ میلیون سهامدار را هم به این موارد باید اضافه کرد. به تناسبِ رشد معاملات، زیرساخت‌های بورس و نهادها و ابزارهای بورسی هم برای پاسخگویی به معامله‌گران گسترش پیدا کرده است، که این تحولات را باید به فال نیک گرفت. سال ۹۹ به دنبال کسری بودجه شدید دولت در اثر تحریم‌های کمرشکن دولت آمریکا و پاندمی کرونا، دولت روحانی تصمیم گرفت که از ظرفیت بازار سرمایه برای جبران کسری بودجه در قالب صندوق‌های ETF دولتی و فروش خردِ سهام دولتی استفاده کند و به همین منظور مردم را به سرمایه‌گذاری در بورس دعوت کرد. هر چند دولت رقم ۳۵ هزار میلیارد تومان سهام فروخت، ولی به دلیل عدم پیش‌بینی درست از ورود میلیونی سرمایه‌گذاران به بورس که نتیجه تورم فزاینده اقتصاد و رکود کرونایی کسب و کارها بود، سهام دولتی بموقع عرضه نشد و قیمت سهام شرکت‌ها در مدت زمان کوتاهی بیش از حد افزایش یافت. با نزولی شدن بورس از مرداد ماه، تعداد زیادی از سهامداران تازه‌وارد، دچار ضرر و زیان شدند و در نیمه دوم سال نیز، علیرغم تلاش زیاد مسئولان بازار سرمایه و دولتی برای حمایت از سهام‌داران، روند بازار نزولی و نوسانی شدید بود.

اقتصاد ایران باثبات نیست، پیش‌بینی آتی شاخص‌های اقتصادی مثل قیمت دلار، نرخ بهره، نرخ تورم و… در ایران دشوار است، وابستگی زیاد ایران به درآمدهای نفتی موجب تحریک‌پذیری ایران در برابر تحریم‌های بین‌المللی بخصوص آمریکا است و همچنین کسری بودجه‌های همیشگی دولت‌ها، تورم‌های شدید را طی نیم قرن اخیر در اقتصاد ایران بوجود آورده است و به نظر نمی‌آید این بیماری مزمن اقتصادی به راحتی درمان شود.

برای رشد شارپی بازار سرمایه ایران در نیمه اول سال ۹۹ (چهار برابر شدن شاخص بورس در مدت پنج ماه) و نزولی‌شدن شدید بعد از این رشد و هم‌چنین رشدهای مشابه در دوره‌های گذشته مثل سال ۹۲، می‌توان دلایل متعددی شمرد و تحلیل‌های گوناگون ارائه داد. ولی همیشه یک سوال اساسی در ذهن سرمایه‌گذاران در بورس ایران وجود دارد، که چرا روند نوسانات در بورس ایران این اندازه شدید و دوره‌های رشد، کوتاه مدت و بالعکس دوره‌های رکود و نزول، طولانی است؟ و چرا باید توزیع سود در این بازار تا به این حد ناعادلانه و غیرمنصفانه باشد؟ البته در قیاس با سایر بازارها در بلندمدت به خاطر همین ریسک زیاد، همواره بازدهی بیشتری برای سرمایه‌گذاران  بورسی وجود دارد. جواب به این سوال تا حدی روشن است: اقتصاد ایران باثبات نیست، پیش‌بینی آتی شاخص‌های اقتصادی مثل قیمت دلار، نرخ بهره، نرخ تورم و… در ایران دشوار است، وابستگی زیاد ایران به درآمدهای نفتی موجب تحریک‌پذیری ایران در برابر تحریم‌های بین‌المللی بخصوص آمریکا است و همچنین کسری بودجه‌های همیشگی دولت‌ها، تورم‌های شدید را طی نیم قرن اخیر در اقتصاد ایران بوجود آورده است و به نظر نمی‌آید این بیماری مزمن اقتصادی به راحتی درمان شود. تورم همیشگی یکی از علت‌های رشد اسمی بازار سرمایه در ایران است. ارزش جایگزینی شرکت‌ها همراه با تورم بالا می‌رود و هرچه تورمِ انتظاری بیشتر باشد، قیمت سهام شرکت‌ها بیشتر افزایش می‌یابد. این تورم همچنین باعث افزایش قیمت دلار می‌شود. در نیمه اول سال ۹۹، سرمایه‌گذاران انتظار پیروزی ترامپ و تداوم تحریم‌ها و تشدید قیمت دلار و تورم را داشتند و به این دلیل برای حفظ سرمایه‌شان در برابر تورم، سهام را با قیمت بالاتری می‌خریدند ولی در نیمه دوم سال، با پیروزی بایدن و کمرنگ شدن قیمت دلار، فروشنده سهام شدند. قیمت دلار که در شهریور ۹۹ تا ۳۳ هزار تومان هم در بازار آزاد بالارفته بود، بعد از پیروزی بایدن و با شروع مذاکرات وین تا ۲۲ هزار تومان هم پایین آمد، ولی این ریزش دلار موقتی و ناپایدار بود. ریزش بورس هم بدلیل انتظارِ به نتیجه رسیدن مذاکرات و پایین آمدن قیمت دلار ادامه داشت و شاخص بورس که در مرداد ۹۹ به رقم دو میلیون و هفتاد و هشت هزار واحد رسیده بود، با ریزش نزدیک یک میلیون واحدی درطول ده ماه، در سه خرداد ۱۴۰۰ به رقم یک میلیون و نود و پنج هزار واحد هم رسید.

در خرداد ماه، خبرهای مذاکرات وین نشان از پیچیدگی زیاد در توافق ایران و آمریکا برای احیای برجام بود، چون ایران بر لغو تمام تحریم‌های دوره ترامپ پافشاری داشت و دولت بایدن قصد داشت بخشی از تحریم‌ها را نگه دارد و این تناقض در خواسته‌های مذاکراتی منجر به بن‌بست در دور ششم مذاکرات وین شد که پس از انتخاب دولت جدید ایران و با گذشت بیش از سه ماه، هنوز ایران تاریخی را برای بازگشت به مذاکرات تعیین نکرده است. ایران از اهرم تاریخ مذاکره برای فشار به طرف‌های مقابل استفاده می‌کند تا از امتیازات بیشتری در مذاکرات بهره بگیرد. عقب افتادن مذاکرات احتمالی باعث افزایش تدریجی نرخ دلار در تیرماه شد و بعد از سقوط کابل بدست طالبان، افزایش دلار شدت بیشتری گرفت و این افزایش تا به امروز ادامه دارد. هرچند مسئولان بانک مرکزی و وزرای اقتصادی دولت حرف از کاهش قیمت دلار در روزهای آتی می‌زنند، ولی به علت عدم اقدام عملی در رابطه با عرضه دلار، فعلا خبری از کاهش قیمت دلار نیست. افزایش قیمت دلار همراه با برگزاری مجامع شرکت‌ها و تقسیم سودها و گزارش‌های سه ماهه مناسبِ شرکت‌های فلزی و پتروشیمی، در کنار استقرار دولت جدید و مشخص شدن کابینه، باعث افزایش ۴۰۰ هزار واحدی شاخص تا هفته اول شهریور ماه شد. در شهریور ماه عرضه اولیه‌های جدید و شناسایی سود توسط سهامداران و همچنین انتشار اوراق دولتی، بازار را نزولی کرد. از چند روز پیش که روند قیمت نفت بیشتر صعودی شده، شرکت‌های پتروشیمی و پالایشی هم افزایش قیمت سهام داشتند و بعلت اینکه این شرکت‌ها وزن بالایی در بورس تهران دارند باعث افزایش شاخص به اندازه صد هزار واحد شدند(شاخص در آخر شهریور ماه نسبت به  اوجش در اول شهریور، دویست هزار واحد پایین آمده بود.).

برای بررسی اینکه بازار در آینده چه روندی خواهد داشت، پیش‌بینی قیمت نفت و قیمت فلزات، قیمت دلار، نرخ بهره، روند مذاکرات برای احیای برجام، نرخ تورم و اقدامات دولت برای کنترل تورم و جبران کسری بودجه اهمیت زیادی دارد. قیمت نفت با توجه به بحران انرژی در اروپا و آمریکا افزایشی خواهد بود و برخی پیش‌بینی‌ها از احتمال رسیدن قیمت نفت به ۱۰۰ دلار هم حکایت دارد که خبر خوبی برای شرکت‌های پتروشیمی و پالایشی است. قیمت فلزات با توجه به افزایش شاخص دلار و کاهش رشد صنعتی چین که مصرف‌کننده زیاد فلزات صنعتی است، احتمالا کاهشی خواهد بود. قیمت دلار بستگی به مذاکرات و روند و نتیجه آن دارد. نرخ بهره در شهریور ماه افزایشی بوده و احتمال افزایش بیشتر هم است که خبر بدی برای کلیت بازار سرمایه است. ایران به دلیل نیاز به پول‌های بلوکه شده برای خارج کردن اقتصاد خود از حالت بحرانی و آمریکا به دلیل خارج کردن منابع و دارایی‌های خود از منطقه خاورمیانه و تمرکز بر رقابت‌های بین‌المللی از جمله رقابت با چین، نیاز به مذاکره دارند ولی ممکن است روند مذاکرات طولانی شود. دولت برای جبران کسری بودجه ممکن است، لایحه‌هایی در رابطه با افزایش نرخ سوخت و انرژی صنایع به مجلس بدهد که بر سود صنایع اثر خواهد گذاشت. اگر نگاه بلندمدت به بازار داشته باشیم با توجه به اینکه دولت جدید هم در برنامه‌های انتخاباتی شعار حمایت از سهامداران بورسی را داده است، بازار سرمایه سود خوبی خواهد داد به شرط اینکه صبور باشیم، پرتفوی مناسبی از صنایع داشته باشیم و تک سهم نباشیم.

هفته دوم مهر/ شماره 97 افق اقتصاد

spot_img

مطالب برگزیده