دوران کرونایی به روایت یک رنگینپوست
شرایط جدید شما وضعیت متداول ماست
این روزها میلیاردها رنگین پوست با معنای محدودیت، محرومیت و سرکوب آشنایی کامل دارند.
ترجمه: نگار روحانی
چند ماهی میشد که در حال گذراندن دوره آموزش تکمیلی هنر در شهر کپنهاگ بودم که همهگیری ویروس کووید 19 آغاز شد.
در ماه فوریه میخواستم از کپنهاگ به سودان بروم که به دلیل بیماری و شیوع ویروس، کلیه پروازها از طرف دولت دانمارک به حالت تعلیق درآمد. بنابراین مجبور به اقامت بیشتری در این کشور شدم. این اتفاق فرصت تازهای به من داد برای مشاهده عملکرد کشورهای جهان اولی در مقابله با همهگیری کرونا.
من هم مثل همه دربارهی آنچه که داشت اتفاق میافتاد کاملا مضطرب و نگران بودم. در عین حال با مطالعهی مقالات بیشماری از کارشناسان اروپایی و آمریکایی که سعی در توضیح شرایط جدید و توجیه اعمال محدودیتهای ایجاد شده توسط دولت داشتند، بسیار متحیر شدم.
متاسفم از اینکه باید این مطلب را عنوان کنم ولی شرایط جدید شما سالهاست که برای میلیونها رنگینپوست در دنیا «شرایط قدیمی» است. برای بسیاری از ما «محدودیتها»، «سرکوبها» و «محرومیتها» یک امر طبیعی و متداول در زندگیهایمان بوده است.
شما دیگر نمیتوانید به هر کجا که میخواهید سفر کنید. خب اکثر قریب به اتفاق ما هرگز قادر به سفرکردن به مقاصدی که میخواستیم، نبودهایم. برخی به این دلیل که از توانایی مالی برخوردار نبودهاند و برخی دیگر که قدرت مالی داشتهاند به دلیل محدودیتها نمیتوانستند سفر کنند. بله… ممنوعیت سفر برای ما به هیچ عنوان پدیدهی جدیدی نیست! برای سفرکردن و پشت سرگذاشتن محدودیتها، میبایست انبوهی از پرسشنامهها را که شامل سوالات بسیاری در مورد تعداد افراد وابسته خانواده، «سفر به مناطق خطرناک»، تماس با افراد مشکوک و یا اعلام مشارکت در فعالیتهای تروریستی و غیره را پاسخ میدادیم. علاوه بر موارد ذکر شده، میبایست ثابت کنیم که عاری از هرگونه بیماری اعم از تب زرد بوده و دارای گواهی سلامت هستیم. عدم ارائه هر یک از مدارک، منجر به اقامت در قرنطینهی فرودگاه میشد.
در طی روند درخواست ویزا در سفارت میبایست «فاصله اجتماعی» را حفظ و رعایت کرده، مدارک را آنلاین ارائه میکردیم و هزینهها را در صندوقهای جداگانهای در بانک پرداخت و در تمام طول این مدت باید بیرون از سفارت زیر گرمای سوزان منتظر میماندیم چون حضورمان در داخل سفارت ممکن بود برای کارکنان خطرناک باشد!
مسلمأ پس از اخذ ویزا، هیچ نوع تضمینی برای گرفتن اجازه ورود به کشور مقصد نبود. در بدو ورود، با همراهی نیروهای امنیتی به سمت اتاقی کوچک هدایت میشدیم تا به دیگر رنگینپوستانی بپیوندیم که برای سوال و جواب آنجا بودند. و اگر آنها از ما خوششان نمیآمد، میتوانستند ما را مجبور به ترک کشور کنند.
این روزها به دلیل همهگیری بیماری، کوتاه شدن مدت اقامت در خارج و بازگشت زودتر از موعد به منزل برای بسیاری از مردم اتفاق افتاده است. پدیدهای که برای رنگینپوستان برای مدت طولانی است که اتفاق میافتد؛ شما به آن «تخلیه اضطراری» میگویید اما برای ما «اخراج» نام دارد!
برخی از رنگینپوستان تلاش کردهاند با قایق به مقاصد خود سفر کنند و در بسیاری از موارد به قایق آنها اجازه پهلوگیری داده نشده است. این در حالی است که به طرق مشابه، به بسیاری از کشتیهای تفریحی اروپائیان اجازه پهلوگیری به دلیل ترس از ویروس کووید 19 داده نشد! طنز تلخی است که در این شرایط آنها هم در وضعیتی ناخوشایند قرار گرفتند!
تعطیلی مدارس و دانشگاهها در غرب، نگرانی زیادی برای کودکان و دانشجویان و عقبافتادن آنها از برنامهی روزانه درسی به همراه داشته است. این در حالی است که بسیاری از کودکان رنگینپوست به دلیل فقر، یا امکان ورود به مدارس را ندارند و یا در صورت ورود به مدارس، قبل از فارغالتحصیلی مجبور به انصراف از درس هستند. در کشوری که من از آنجا میآیم هر بار که دولت به یکسری فعالیتهای سیاسی در دانشگاه مشکوک میشد، آنها را تعطیل میکرد.
علاوه بر این، خیلی از تعطیلیها برای کاروکسبهای خدماتی و صنعتی نیز اتفاق افتاده است. ناگهان غربیها مجبور شدند بدون وجود رستورانها، آرایشگاهها، مراکز ماساژ، باشگاههای ورزشی، سینماها و… زندگیکنند. اما بد نیست بدانید که این شرایط همیشه برای ما رنگینپوستان عادی بوده است!
مطلب جالب توجه دیگر، زیاد شدن گمانهزنیها در ارتباط با نظم جدید جهانی و تسلط چین بر غرب بود. ما هم این ترس را درک میکنیم! سلطهی کشورهای خارجی ترسی همیشگی برای ما بوده است و فرقی نمیکرده که آیا آن کشور خارجی چین باشد یا ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، فرانسه و یا قدرتهای استعماری قدیم و یا جدید. در حقیقت، آگاهی از اینکه سرنوشت مردم سرزمینت در دستان خودشان نیست و فرد دیگری خارج از وطن و از دوردستها برای زندگی آنها تصمیمگیری میکند، بسیار تحقیرآمیز و مأیوسکننده بوده و زندگی شما را به تاراج میبرد.
به خاطر همهگیری کرونا اکنون بسیاری نگران افزایش مراقبتها و نظارتها، سرکوبگری نیروهای پلیس و افزایش قدرت دولتها هستند. این در حالی است که بسیاری از رنگینپوستان آشنایی ملموسی با نظارتهای شدید و قدرت نامحدود حکومتهای دیکتاتوری برای تحت کنترل گرفتن زندگی افراد به مدت بسیار طولانی دارند. بسیاری از افراد تمام زندگی خود را در وضعیت اضطراری سپری کردهاند. به نظر میرسد که همهگیری ویروس کووید 19 به بسیاری از افراد کشورهای جهان اولی، طعم دیکتاتوری را چشانده و یا شاید آنها را به مقاومتکردن وادار کرده است.
همچنین این روزها شاهد اتحاد افراد، گروهها و نهادها با یکدیگر برای حمایت از هم بودهام برای امید بخشیدن به آیندهی بهتر، همآوازی، نیایشهای گروهی و دستهجمعی و گرامیداشت یاد جانباختگانی که زندگی خود را به خطر انداخته تا دشمن مهلک را از پای درآورند.
در حال حاضر یک احساس عدم اطمینان نسبت به آینده وجود دارد که تنها فقط باعث ترس مردم نشده بلکه آنها را قادر ساخته تا امیدوارانه دنیای متفاوتی را در ذهنشان به تصویر بکشند. تا بتوانند دوباره و از نو به مناسبات سیاسی، اقتصادی پرداخته و با یکدیگر به بحث و تبادل نظر در مورد رسانههای اجتماعی بپردازند و تحلیلهای بسیاری را در ارتباط با آنچه که میتواند و باید اتفاق بیفتد، بخوانند.
من به همراه بسیاری از رنگینپوستان، همهی موارد اشاره شده را قبلا دیده و تجربه کردهایم و شاهد عینی و حتا بخشی از جنبشهای مقاومت در کشورهایمان بودهایم. این واقعیتِ سال گذشتهی من طی اوج گرفتن خشونت انقلاب سودان، بوده است. من همان احساس ترسی را دارم که پارسال و تقریبأ برای یک دهه داشتهام. به این معنا که پس از برقراری آرامش، اوضاع ممکن است اصلا تغییر نکند و ما ممکن است دوباره به «تجربههای قدیمی» برگردیم.
برای ما رنگینپوستان واضح است که تمایلی به بازگشت به گذشته نداریم اما ترسم از این است که غربیهای متأثر از احوالات جدید، با تلقینکردن یا رویابافی برای داشتن دنیایی متفاوت از امروز، دوباره به عقب بازگشته و کار و کاسبی معمول خود را تکرار کنند! یا همهی مباحث و تفکرات واقعبینانه درباره شرایط و رویهی پیشینشان را فراموش کنند در حالی که آن شرایط برای برخوردارها آسایش به همراه داشته اما نهایتا باعث ناپایداری شده است.
امیدوارم دنیای غرب و بقیهی ما تجربهی کرونا را یک «بیدار باش» تلقی کرده و به قولهایمان برای ایجاد تغییر وفادار بمانیم. باید به خاطر داشته باشیم که همگی در این شرایط کنار هم هستیم. سیستم جهانی سیاسی و اقتصادی نیاز به تغییر دارد و ما باید بر روی عدالت اجتماعی، برابری و اتحاد سرمایهگذاری کنیم. این همان تجربهی جدیدی خواهد بود که به دنبال برقراری آن هستیم.
* خالد البایه رومانیائی متولد سودان، کاریکاتوریست سیاسی و تولیدکنندهی محتوای فرهنگی است که در حال حاضر در دانمارک زندگی میکند.
منبع: الجزیره/ ویرایش: تحریریه افق اقتصاد
اردیبهشت 99 | شماره 43 افق اقتصاد