سه راهحل برای رفع اتلاف منابع در صنعت مُد
صنعت مُد دومین صنعت آلاینده در جهان بعد از نفت و گاز است
ترجمه: منصوره هداوند-هاجر الماسی
مُـد؛ صنعت آلاینده
لباسهایی که در فروشگاههای دستِدوم هستند تنها بخش کوچکی از کل پوشاکی است که هر ساله دور میریزیم. در ایالات متحده تنها ۱۵ درصد از مجموع ضایعات نساجی و پوشاک که هر ساله تولید میشود به گونهای اهدا یا بازیافت میشود. به این معنی که ۸۵ درصد دیگر ضایعات نساجی و پوشاک هر ساله از مکانهای دفن زباله سردرمیآورد. فکر نمیکنم که ۸۵ درصد، بزرگی این مشکل را بیان کند. این یعنی تقریباً ۱۳ میلیون تن زباله نساجی و پوشاک سالانه تنها در آمریکا راهی گورستانهای زباله میشوند. یعنی به طور متوسط تقریباً ۲۰۰ تیشرت برای هر نفر به زباله میرود. در کانادا، ما به مقداری لباس بیرون میریزیم که برای پرکردن بزرگترین ورزشگاه شهر من، تورنتو، کافی است؛ ورزشگاهی که ۶۰ هزار نفر ظرفیت دارد. به اضافه کوهی از لباس به اندازه سه برابر گنجایش آن ورزشگاه.
چیزی که بیشتر از همه تعجبانگیز بود این بود که دیدم صنعت مد دومین صنعت آلاینده در جهان بعد از صنعت نفت و گاز است. مقایسه مهمی است. نمیخواهم از صنعت نفت و گاز دفاع کنم اما اگر بگویم از این که اولین باشند تعجب کردهام، دروغ گفتهام. منصفانه یا غیرمنصفانه، تصور میکردم که صنعت مد مشکلی با ماندن در وضع موجود خود ندارد. صنعتی که فناوری در آن تغییر نمیکند و تمرکزش بیشتر در سودآوری است به بهای آینده پایدار. اما واقعاً متعجب شدم که مُد دومین صنعت آلاینده بود. چرا که حفظ وضع موجود در مغایرت با ماهیت صنعت مد است.
واقعیت تاسفآور این است که ما نه تنها بسیاری از اقلام مصرفیمان را هدر میدهیم، بلکه از مواد زیادی نیز در تولید اقلامی که میخریم استفاده میکنیم. به طور میانگین، لباسهایی که یک خانوار سالانه میخرد نیاز به معادل هزار وان پر از آب دارد. هزار وان پُر از آب به ازای هر خانوار در سال که مقدار زیادی آب است. به نظر میرسد صنعتی که همیشه بوده است و احتمالاً همیشه در خط مقدم طراحی خواهد بود، محصولاتی را تولید میکند که برای راحتی و مد روز بودن طراحی شدهاند و بیانگر (شخصیت) افراد هستند. اما واقعا برای پایدار بودن طراحی نشدهاند یا حتی قابلیت بازیافت ندارند. اما این رویه میتواند تغییر کند. شیوه سازگاری صنعت مد با تغییر دقیقاً همان چیزی است که آن را اولین شیوهی توسعه پایدار تجاری میسازد. فکر میکنم برای شروع، تنها کاری که باید کرد طراحی لباسهایی است که در پایان عمرشان قابل بازیافت باشند.
راهحل اول؛ طراحی شبیه لگو
طراحی پوشاک قابل بازیافت قطعاً به عهده حرفهایهای آن است. اما به عنوان یک ۲۴ ساله طرفدار دستدومفروشی و مسلح به چرخ خیاطی، اگر فروتنانه بخواهم ایدهای را مطرح کنم، میتواند این باشد که رویکردی شبیه لگو به طراحی لباس داشته باشیم. وقتی آجرهای لگو را با هم جور میکنیم، خیلی قوی است اما به راحتی دستکاری میشود. این در ذاتش طراحی شده است. طراحی لباس به سبک امروزی ذات قطعهپذیری ندارد.
به عنوان مثال، یک ژاکت موتورسیکلت با دکمه و زیپ و تزئینهایش. برای اینکه بتوانیم آن را به شکل مفید بازیافت کنیم، باید قادر باشیم به راحتی این موارد را حذف کنیم و به سرعت به پارچه نزدیک بشویم. وقتی که فقط پارچه را داریم، میتوانیم آن را رشته کرده و تجزیه کنیم تا به مرحله ریسمان بازگردیم. و بعد با ریسمان جدید پارچه نو ساخته شود و در نهایت پوشاک جدید؛ خواه یک ژاکت جدید باشد یا تیشرت نو. اما پیچیدگی کار ناشی از چیزهای اضافی است، یعنی دکمه، زیپ و تزئینها. چون برداشتن این چیزها خیلی مشکل است. لذا در بسیاری از موارد زمان یا پول بیشتری برای شکافتن ژاکتی مثل این لازم است. در برخی موارد، دورانداختنش مقرون به صرفهتر است تا بازیافت آن. به نظر من این با طراحی پوشآک متشکل از قطعه قابل تغییر است پوشاکی که در پایان عمرش به راحتی تجزیه شود.
ما میتوانیم این ژاکت را با قاب سیمی مخفی بازطراحی کنیم چیزی مانند اسکلت ماهی، که تمام موارد مهم را با هم نگه میدارد. این ساختار نامرئی اسکلتی میتواند تمام این چیزهای اضافی را داشته باشد زیپ و دکمه و تزئینات، که به اسکلت دوخته شده و به پارچه متصل است. بنابراین در پایان زندگی ژاکت، فقط باید اسکلت را جدا کرد و پارچه نیز جدا میشود. خیلی سریعتر و آسانتر از قبل.
راهحل دوم؛ امکان بازیافت
بازیافت پوشاک تنها قطعهای از پازل است. اما اگر بخواهیم ترمیم ضرر زیستمحیطی صنعت مد را جدیتر بگیریم، باید به مرحله بعدی رفته و شروع به طراحی لباسهایی کنیم که در پایان عمرشان قابل بازگشت به طبیعت باشند. متوسط عمر اکثر لباسهایی که در کمدمان داریم حدود سه سال است. مطمئنم که بسیاری از ما تکههایِ ارزشمندی در کشوهایمان داریم با عمر بیش از ۳ سال که عالی است. چرا که افزایش دوام لباسی برای حتی ۹ ماه اثری که آن لباس بر مصرف آب و تولید زباله دارد را در حدود ۲۰ تا ۳۰ ٪ کاهش میدهد. اما مُد، مُد است. به این معنی که مُد همیشه تغییر میکند و شما احتمالاً هشت فصل دیگر لباسی متفاوت از امروز بر تن دارید. فارغ از اینکه چقدر حامی حفظ محیطزیست باشید.
اما خوشبختانه برخی لباسها هیچوقت از مُد نمیافتند. از لباسهای اصلی صحبت میکنم – جوراب، لباس زیر، حتی پیژامه. همه ما محکوم به پوشیدن اینها تا آخرین نفسشان، و در بسیاری از موارد انداختنشان به زباله هستیم چون واقعا نمیشود جورابهای قدیمی و سوراخ را به فروشگاه دست دوم اهدا کرد. اما اگر میتوانستیم این موارد را به جای آن که به زبالهدانی بیندازیم، کود کنیم چه؟ تاثیر زیست محیطی آن میتواند زیاد باشد. تنها کاری که باید بکنیم این است که منابعمان را به تولید بیشتر این مواد با استفاده از فیبر طبیعی، مثل پنبه صد در صد ارگانیک تغییر دهیم .
بازیافت وکمپوست دو اولویت مهم هستند. اما نکته دیگری که باید دربارهاش بازنگری کنیم نحوه رنگ کردن لباسهایمان است. در حال حاضر۱۰ تا ۲۰ درصد از رنگهای قوی شیمیایی که استفاده میکنیم از آبهای مجاور مراکز تولید در کشوهای درحال توسعه سردرمیآورد. نکته اینجاست که این مواد شیمیایی قوی در ثابت نگهداشتن رنگ لباس برای مدت طولانی بسیار موثرند. همین مواد شیمیایی مضر هستند که باعث میشود آن لباس قرمز درخشان برای سالها قرمز درخشان بماند.
راهحل سوم؛ لباسهایی سازگار با محیطزیست
اما اگر میتوانستیم از چیز دیگری استفاده کنیم چه؟ اگر برای رنگ کردن لباسهایمان میتوانستیم از چیزی استفاده کنیم که در کابینت آشپزخانه همه ما پیدا میشود؟ چه میشد اگر از ادویهجات و گیاهان برای رنگ کردن لباس استفاده کنیم؟ گزینههای خوراکی بیشماری برای رنگکردن پارچه وجود دارد اما این رنگها در طول زمان تغییر میکنند. این لباسها تفاوت زیادی با لباسهایی دارد که به شدت با رنگ شیمیایی رنگ شده و به آن عادت داریم. اما لباسهای با رنگ طبیعی به ما اجازه می دهد تا از یگانه بودن و سازگاریشان با محیطزیست مطمئن شویم.
امروزه مُد به فردیت میپردازد. مُدِ امروزی درباره مدیریت ظاهر شخصی شماست تا آنقدر یگانه باشد که خوب جلوه کند. این روزها همه میتوانند برند خود و سبک شخصی خود را از طریق رسانههای اجتماعی در سطج جهان نمایش دهند. بیلبوردهای جیبی که ما در صفحه اینستاگرم خود آنها را ورق میزنیم پر شده از مدلها و سازندگان سلیقه که فردیت خود را از طریق برندهای کوچک شخصی به نمایش میگذارند. اما چه چیزی شخصیتر و خاصتر از از لباسهاییست که در طول زمان تغییر رنگ میدهند؟ لباسهایی که با هر شستشو و پوشیدن هر چه بیشتر و بیشتر منحصربهفرد میشود. مردم سالهاست که جین پاره میپوشند. این فقط نمونهای است از لباسهایی که در کمد ما هست و در طول حیاتمان با ما تکامل مییابد.
البته حالا پیشنهاد نمیکنم که همه لباسهایشان را در سینک آشپزخانه رنگ کنند اما اگر میتوانستم این کار یا یک روند مشابه آن را در مقیاس تجاری انجام دهم، آنگاه نیاز ما به تکیه بر این رنگهای شیمیایی قوی برای لباسهایمان به راحتی کاهش مییافت.
تا رسیدن به آینده پایدار
صنعت ۲.۴ میلیارد دلاری مُد شدیداً رقابتی است. بنابراین تجارتی که میتواند محصولی در اندازه مورد نظر فراهم کند در حالی که به مشتریان خود وعده میدهد که هریک از این لباسها با گذر زمان بینظیرتر میشود، باز هم مزایای رقابتی جدی خواهد داشت. برندها سالها از سفارشیسازی سواستفاده کردهاند. پیدایش خدمات تجاری الکترونیک مانند هند و چین، که بستر مناسبِ پارچههای رسمی کتشلواری، و تینکرتیلور که بسترِ مناسبِ دوخت لباس است، امکان سفارشیسازی را از خانه فراهم کردهاند. نایکی و آدیداس سالهاست که روی برنامههای سفارشیسازی آنلاین کفش مهارت پیدا کردهاند. جلب رضایت سلیقههای مختلف چالشی است که بیشتر تجارتهایی که با مشتری سروکار دارند با آن مواجهاند.
برای مقابله با این چالش در ضمن این که یک محصولِ سازگار با محیطزیست ارائه میشود میتواند به تغییر و بنيانبرکنی صنعت منجر شود. و در آنجا است که عوض مطرح شدن این که صرفا چه کاری برای محیط زیستِ ما بهتر است میتوان پرسید که چه چیزی بیشتر به سودمان است؟
هیچ راهحل کلی و یک مرحلهای وجود ندارد. ولی ما میتوانیم با طراحی لباسهایی با در نظر گرفتن عمرشان شروع کنیم. صنعت مد صنعت کاملی است برای آزمایش کردن و پذیرفتن تغییری که میتواند یک روز ما را به آینده پایداری برساند که شدیدا به آن نیازمندیم.
TED|2017
نیمه اول خرداد 99 | شماره 44 افق اقتصاد