مـُد، کپیرایت و دزدی ادبی!
ترجمه: لیلا عطایی-سهیلا جعفری
قسمت نخست
مد و کپیکاری؛ یک داستان جالب
من این داستان جالب را درباره میوچیا پرادا – طراح مد ایتالیایی- شنیدم. او به همراه دوستی به فروشگاهی قديمى در پاريس مىرود. همه جا را زير و رو مىكند، كتی از بالئنسياگا (برند لوکس اسپانیایی) پیدا میکند و از آن خوشش ميآيد. آن را پشتورو مىكند. به درزها و ساختارش نگاه مىكند. دوستش مىگويد «خريديش بالاخره.» او گفت، «مىخرمش، اما مىخواهم عين آن را هم توليد كنم.» شايد فكر كنید، «خب، اين مثل دزدى ادبى ميماند.» اما براى اهل مد، چيزى كه اين واقعاً هست نشانهاى از نبوغ پراداست: این كه او مىتواند تاريخ مد را ريشهيابى كند و يك كت را بردارد كه حتى يك ذره هم نياز به تغيير پیداکردن ندارد، و رايج و امروزی باشد. یا شاید بپرسيد آيا ممكن است كه انجام چنين كاری توسط او غيرقانونى باشد؟خب، در واقع از قرارمعلوم غيرقانونى نيست. در صنعت مد، حمايت مالکیت فکری خيلى كمى وجود دارد. آنها حمايت علامت تجارى دارند، اما حمايت از حق تکثیرکننده وجود ندارد و حمايت از حق انحصارى هم كه حرفش را نزنيد. همه آنچه كه دارند، واقعاً، حمايت از علامت تجارى است، بنابراين اين به آن معناست كه هر كسى میتواند هر لباسى را از روى هر شخصى كپى كند و آن را تحت عنوان طرحى از خودش بفروشد. تنها چيزى كه آنها نمىتوانند كپى كنند برچسب علامت تجارى واقعى است كه توى آن تكه از آستر لباس است. اين يكى از دلايلى است که لوگوها روى همه اين توليدات دوخته مىشود. به این خاطر است كه براى هنرمندان تقلبى كار تقليدكردن از روى اين طرحها سختتر است زيرا آنها نمىتوانند از روی لوگو تقلب كنند.
نبود حمایت از حق تکثیرکننده
دليل اين كه صنعت مد حمايت از حق تكثيركننده را ندارد بخاطر اين است كه دادگاهها از مدتها قبل تصميم گرفتند رخت و لباس آنقدر سودآور است که فاقد صلاحيت برای برخورداری از حمايت از حق تكثيركننده باشد. آنها نمىخواستند كه يك مشت طراح پایههاى سازنده در صنعت پوشاك تاثيرگذار شوند. و بعداً همه بايد براى گرفتن مجوز براى دكمه سردست يا آستين دست به كار مى شدند زيرا فلانی صاحب آن است. شايد واقعاً از موفقيت حياتى صنعت مد و همچنین موفقيت اقتصادى اين صنعت حیرتزده شوید. بخاطر عدم وجود حمايت از حق تكثيركننده در صنعت مد، طراحان مد در واقع قادر به بالابردن طراحى سودآور بودهاند؛ با تبدیل چيزهايى که براى پوشاندن بدنهاى برهنه ماست به چيزهايى كه ما هنر تصور مىكنيم. برخلاف عكاسان يا مجسمهسازان يا فيلمسازان يا موسيقىدانان که با خلاقیت سر و کار دارند، طراحان مد مىتوانند از طراحىهاى تمامى همردههايشان نمونهبردارى كنند. آنها مىتوانند هر تكه از هر لباسى را از تاريخ يا مد بگيرند و آن را در طراحى خودشان بگنجانند. آنها همچنين بخاطر دستكارى روح زمانه بدنام هستند. و در اينجاست كه من مشكوك مىشوم که نمىتوانند يك لباس را حتى شامل قانون حق تكثيركننده نمایند.
کپی قانونی!
حالا، طراحان مد وسيعترين جعبه رنگ نقاشى قابل تصور را در اين صنعت خلاقانه دارند. يكى از تاثيرات جانبى سحرآميز داشتن فرهنگ كپىكارى، ايجاد گرايشات گوناگون است. بخاطر اين است كه براى آدمها كپىكردن از يك نفر ديگر قانونى است. برخى از مردم متعقدند كه شمار اندكى از آدمها در راس زنجيرهی مد وجود قرار دارند؛ كسانى كه به نحوى به ما دیکته میکنند که چه چيزي را بپوشيم. اما اگر با هر طراحى از هر ردهاى از جمله طراحان سطح بالا صحبت كنيد، آنها هميشه مىگويند الهام اصلىشان از خيابان ميآيد: جايى كه آدمهايى مثل من و شما قاطى مىشوند و با نگاههاى مدگرایانه ما مطابقت مىكنند. بنابراين مد به نوعى يك صنعت بالا به پايين و پايين به بالاست.
غولهاى «مد سریع» (Fast Fashion) احتمالاً بيشتر از همه از فقدان حمايت از حق تكثيرکننده در صنعت مد بهره مىبرند. آنها براى تقليدكردن از طرحهاى خاص و متمايز و فروششان با قيمتهاى خيلى كم بدنام هستند و با اقامه دعواهاى زيادى روبرو شدهاند. اما طراحان مد معمولاً برنده آن اقامه دعواها نمىشوند. دادگاهها بارها و بارها گفتهاند «شما ديگر به حمايت مالكيت فكرى احتياج نداريد.» وقتى به كپىکاریها نگاه مىكنيد، از خودتان مىپرسيد: چطور اين ماركهاى خاص و متمايز تجملى در بازار دوام ميآورد؟ اگر مىتوانيد آن را با ٢٠٠ تا بگيريد، چرا ١٠٠٠ تا بابتش دهيد؟ چند سال پيش در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی طی كنفرانسى از تام فورد (طراح معروف) دعوت كرديم تا در كنفرانسی تحت عنوان «آماده تقسيمكردن مد و مالكيت خلاقيت شويد» شرکت کند. و ما از او اين سوال را دقيقاً پرسيديم. او تازه دوره موفقیتآمیزی را بعنوان طراح اصلى گوچى را پشتسرگذاشته بود. او مجبور شد بگوید: تام فورد: «ما بعد از تحقيقات فراوان – در واقعيت تحقيقات نه چندان زياد، تحقيقاتى نسبتاً ساده – پى برديم كه مشترى بدلى مشترى ما نبود.»
کپی برابر اصل
يك كپى هيچوقت مثل طراحی پيچيده و متمايز اصلى آن نمىشود، حداقل از لحاظ جنس. آنها هميشه از مواد ارزانتر ساخته مىشوند. اما حتى بعضى وقتها يك نسخه ارزانتر مىتواند بعضى از جنبههاى دلفريب را داشته باشد و اندك عمر اضافهاى به يك مد در حال انقراض ببخشد. كپىكردن مزاياى فراوانى دارد. يكى اين كه ما به نسبت قبل قدرت انتخاب بیشتری داریم و اين عمدتاً بخاطر صنعت Fast Fashion است. مد، خواه آن را دوست داشته باشيد يا خير، به شما كمك مىكند تا به دنيا نشان دهيد كه چه كسى هستيد. بخاطر Fast Fashion گرايشات جهانى در واقع سريعتر از قبل ساخته مىشوند. و اين خبر خوبى براى رواجدهندگان مد است. آنها خواستار وضعكردن مدها هستند تا محصولاتشان را پيش ببرند. براى مدگراها، آنها مىخواهند جلوتر از منحنى باقى بمانند. آنها نمىخواهند چيزى را بپوشند كه ديگران مىپوشند. و در نتيجه، آنها مىخواهند هر چه زودتر سراغ مد بعدى بروند.
نیمه اول تیر 99 | شماره 46 افق اقتصاد