spot_img

مُـد؛ ماشین تولید پول

نگاهی بر وجوه اقتصادی و اجتماعی یک صنعت پول‌ساز
لیلا.ج.جوپشتی طراح لباس و پژوهشگر حوزه مُـد

اجازه بدهید صمیمانه به شما بگویم اگر به هر شکلی، شغل و اقتصاد شما با مُـد درگیر است باید رازهای این ماشین پول‌ساز را برای کار بهتر بدانید. اولین سوال بدیهی این‌ است که مُـد لباس چیست؟ مُـد  لباس، در واقع همان نیاز ابتدایی بشر به نام تن‌پوش است که اقتصاد با تنوع ایجاد کردن درآن به نام «مُـد لباس» نام‌گذاری کرد.

بد نیست بدانید که تاجرهای هوشمند با همکاری هنرمندان با تنوع ایجاد کردن در این نیاز، سرمایه انباشت می‌کنند. یکی از ابتدایی‌ترین دلایل پدید آمدن مُـد لباس «تنوع» است.

نه نیاز ابتدایی به داشتن یک تن‌پوش بلکه این نظام اقتصادی است که از من انتظار دارد چه لباسی را در چه دوره‌ای بر تن کنم و چند ماه بعد همان لباس را در گوشه کمد خود برای مدتِ طولانی یا همیشه کنار بگذارم.

در رابطه با مقوله مُـد یا طراحی تن‌‌پوش باید بدانیم این دانش یا صنعتی نیست که ما امروزه با آن مواجه شده‌‌‌ یا امری که به تازگی به کشفش نائل شده باشیم. بلکه مُـد از گذشته دور تا به امروز همراه با رشد جوامع و نیاز انسان به تکامل و پاسخ دادن به نیاز‌هایش در طول تاریخ با وی آمیخته بوده است. مُـد یکی از پایه‌های اصلی کارکردهای اجتماعی، زیباشناختی، روانشناختی، سیاسی و اقتصادی در هر جامعه‌ای است. به عبارتی مُـد یکی از انعطاف‌‌‌پذیرترین ابزارهایی است که به واسطه آن می‌توان مفاهیم بسیاری را در زمینه‌های اجتماعی مطرح کرد. این خود دلیلی شد برای توجه دولت‌ها به موضوع مُـد که از طریق سرمایه‌گذاری در آن وارد شدند. بعد از آن که پای دولت‌ها به اقتصاد مُـد باز شد، تنوع و گستره‌ی مُـد بیشتر هم شد.

مُـد و اقتصاد

حالا نگاهی اجمالی بیندازیم به جایگاه مُـد در زندگیِ خودمان. آیا شما مُـدی را به یاد می‌آورید که در یک دهه ثابت باشد؟ یا در تمامی اقشار یکسان باشد؟ پاسخ خیر است. اما چرا؟

مُـد می‌تواند ابزاری برای تولید سلیقه‌‌های متفاوت یا ابزاری سیاسی برای ابراز مخالفت‌ها و اصلاحات اجتماعی باشد. همچنین می‌تواند عاملی برای کنترل اقشار متفاوت یک جامعه باشد. مُـد می‌تواند تعریفِ از پیش تعیین شده‌ای برای هویت افراد یک کشور یا یک شهر کوچک و یا حتی یک محله ایجاد کند. کمی با هم به این تأثیر عمیق شویم و توجه کنیم که چه عاملی توانایی کنترل و حمایتِ تمامی این نکات را دارد.

در یک دهه گذشته که خودِ ما شاهد آن بوده‌ایم چند دسته مُـد در لباس ما بوجود آمد؟ به عبارتی چند هویت شکل گرفت؟ ما در هر دوره چقدر توانستیم به مُـد آن زمان پاسخ دهیم و از آن هویت قالب بگیریم؟ و چه مقدار شوق همراه شدن با آن را داشتیم؟  در نگاه اقتصادی‌تر به موضوع می‌توان پرسید که خود ما تنها در یک دهه جدای از نیاز ضروریمان به لباس، چقدر هزینه برای داشتن لباسِ مُـد روز کرده‌ایم؟ حال بهتر متوجه می‌شویم که مُـد چگونه پول جذب می‌کند. به عبارتی هویت تولید می‌کند و آن را هر سال به شما می‌فروشد.

اینها همگی تاثیراتی است که مُـد می‌تواند در عرصه‌های مختلف داشته باشد. شایان ذکر است که تمامی این عوامل تاثیرگذار، بر پایه و هدایت و حمایت اقتصاد شکل می‌گیرد.

پس باید توجه داشت که نه نیاز ابتدایی به داشتن یک تن‌پوش بلکه این نظام اقتصادی است که از من انتظار دارد چه لباسی را در چه دوره‌ای بر تن کنم و چند ماه بعد همان لباس را در گوشه کمد خود برای مدتِ طولانی یا همیشه کنار بگذارم. و این همان تنوع است. در واقعیت ما به تنوع نیاز داریم نه به تن‌پوش. این حقیقتی است که مُـد برای ما ایجاد کرده است.

در گذشته طراحی تن‌‌پوش یک اقتصاد کوچک به شمار می‌رفت که مخصوص اقشار سطح بالای یک جامعه بود. اما چرا در دوران مدرن، اقتصاد مُـد را نشانه گرفت و مُـد توانست یکی از پرنفوذترین پایگاه‌های اقتصادی در سراسر جهان شود؟

دیگر این دوزندگان سفارشی خیابان‌های انگلستان نبودند که از لباس پول درمی‌آوردند، بلکه این شرکت‌های بزرگ مُـد بودند که از یکسان کردن سلیقه‌ها سود می‌بردند.

مُـد و اجتماع

در جهان مادی ما، یکی از مهم‌ترین دست‌سازه‌هایی که انسان از ابتدای تولد تا انتهای حیات با آن درگیر است، لباس‌ها هستند. لباس‌‌ها جامداتی هستند که مهم‌ترین نیاز انسان به محافظت و دیده شدن، شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی را در زندگی ما به دوش می‌کشند. اگر دقت کنید روند شکل‌گیری جنسیتی، فرهنگی و طبقاتی در اولین سا‌ل‌های تولد ما با همین لباس قابل توجه است. برای مثال به رنگ‌های تفکیک‌کننده جنسیتی از همان بدو تولد نوزاد توجه کنید. علاوه بر این تغییرات سریع رشد و پیشرفت انسان و اهمیت‌دادن به نیاز فردی خود، بهانه‌ای برای بوجود آمدن اولین فعالیت اقتصادی شرکت‌‌های مُـد در جهان شد. در واقع مُـد با اهمیت‌دادن به نیازها و سمت و سو دادن به سلیقه‌ها و تبدیل آن به سلیقه مشترک بین همه ما توانست پاسخ بسیار بااهمیت و نسبی به خواسته‌های مذکور دهد تا به هدف غایی خود، جذب سرمایه برسد.

این‌گونه مُـد از نظر اجتماعی حائز اهمیت شد. از یک سو باعث اختلافات و شکل‌گیری طبقات اجتماعی است و از سوی دیگر همبستگی و ذوق عمومی ایجاد کرد. همانطور که والتر بنیامین در مفهوم بازتولید در عصر مدرن به آن اشاره می‌کند.

در این‌ زمان بود که استراتژیست‌های اقتصادی خوشحال‌تر شدند زیرا اقتصاد چند سویه در پهنه جامعه بوجود آمده بود. که همان یک‌دست کردن سلیقه‌ها در طبقات مختلف و سود و بهره‌‌برداری از آن است. دیگر این دوزندگان سفارشی خیابان‌های انگلستان نبودند که از لباس پول درمی‌آوردند، این شرکت‌های بزرگ مُـد بودند که از یکسان کردن سلیقه‌ها سود می‌بردند. کارخانه های نساجی دیگر سفارش پارچه محدود نمی‌گرفتند بلکه از یک طرح هزاران سفارش و تقاضا داشتند.

اگر به این مساله دقت کنیم متوجه می‌شویم که مُـد به یک اقتصاد فعال تبدیل شد. هم برای اقشار ضعیف و هم برای اقشار متوسط و ثروتمندان. در نهایت مُـد خود را تعریف می‌کند و به صورت یک سلیقه کلی خروجی می‌دهد. یک نظام سرمایه پویا که تمامی طبقات را پوشش می‌دهد و از تمامی نیازها حمایت می‌کند. این به معنی آن است که پول‌های‌تان را برابر سه آینه گذاشته‌اید که هر آینه به نشانه یک طبقه است. پس سرمایه شما سه برابر می‌شود. این اولین راز ماشین پول‌ساز مُـد بود و همچنان نیز هست.

در شماره بعدی به دومین راز این ماشین پول‌ساز می‌پردازیم.

فروردین 99 | شماره 42 افق اقتصاد

عکس: Clem Onojeghou | Unsplash

spot_img

مطالب برگزیده