spot_img

قصه‌گویی با لباس‌ها

گفتگو با دست‌اندرکاران برند لباس «شولا»

لیلا.ج.جوپشتی
طراح لباس و پژوهشگر حوزه مُـد

 افق اقتصاد- در فضای رسانه‌ای امروز ایران شاید افق اقتصاد تنها نشریه‌ی اقتصادی‌ای باشد که به شکل تخصصی و نسبتا پیوسته به مقوله‌ی «اقتصاد مد» می‌پردازد. از سویی رویکرد حمایت از کار و کسب‌های نوپا، نوین و خلاق ولو کوچک هم از ابتدا در نگاه گردانندگان این نشریه وجود داشته است. از این رو سراغ یکی از مجموعه‌های تازه نفس در عرصه مد رفته‌ایم و به هوای پروژه‌ی جدیدشان «همزاد» پای صحبت‌های شهناز آذر طراح و سیاوش یعقوبی گرافیست و مدیر هنری مجموعه‌ی «شولا» نشسته‌ایم.

 خانم آذر فعالیت شما در عرصه مد از چه زمانی آغاز شد؟

شهناز آذر: من همیشه علاقه‌مند به  فعالیت در حوزه لباس و هنر بودم. انگیزه تغییر همیشه در من بود. برای من سوال بود که چرا همه چیز در مد رفته‌رفته شبیه به هم می‌شود. در آن دوران مد بیشتر به این معنا بود که هرچیزی که مد است را همه باید داشته باشند. جامعه یک مد یکسان را تجربه می‌کرد.

در دوران هم سن و سالان من انقلاب فرهنگی آغاز شد و از همین رو دانشگاه‌ها تعطیل شدند. در این وقفه این فرصت فراهم شد تا به علاقه‌ای که از کودکی نسبت به پارچه و لباس داشتم یعنی به طراحی لباس و فانتزی بپردازم. حدود دو سال نزد خانم پرتویی که خود در فرانسه تحصیل کرده بودند آموزش دیدم.

فعالیتم را بعد از آموزش در این زمینه  به صورت طراحی و اجرای لباس برای گروه‌های موسیقی و تئاتر و اشخاص خاص انجام می‌دادم. رفته‌رفته مطالعات جدی‌تری را در این زمینه آغاز کردم تا سعی کنم خودم را در این حرفه به‌روز نگاه دارم. امروز همراه با تیمی 6 نفره برندی را با نام «شولا» راه‌اندازی کردیم. این مجموعه، مجوعه همزاد است که در گالری کمد برگزار شده است.

مانیفست  برند شولا  چیست؟

شهناز آذر: شولا دستینه‌ای است بی‌آستین؛ آستین خیال شما. دستینه‌های بی‌آستین ایران کهن از آغاز شولا و چوخا بود که بعدها به جلیقه و سارافون که اروپایی هست تبدیل شد. این‌ها بخشی پوششی هستند که مکمل یک لباس بودند. استفاده به عنوان دستینه‌ای بی‌آستین که آستین خیال از آن بیرون می‌آید. آستین خیالی است، که همزاد از آنجا بیرون می‌آید.

سیاوش یعقوبی: بچههای ما امروز هویت خود را فراموش کرده‌اند. شهرهای ما هویت ندارند. لباس‌ها، آدم‌ها هویت ندارند. آن هویتی که به آن تعلق داریم در خاطرات و تاریخ ما ثبت شده است. هر ازچندگاهی به آن نگاه کوچکی می‌اندازیم. منتها در شولا ما از طریق قصه وارد می‌شویم. لباس‌ها می‌توانند مثل هر انسانی قصه داشته باشند. وقتی بچه بودیم بزرگان برای ما قصه تعریف می‌کردند. در این قصه‌ها پندهای بسیاری وجود داشت؛ هدف و راه و روش زندگی‌کردن وجود داشت. پوشش فرزندان ما امروز اصیل نیست و بیشتر به سمت سبک اروپایی رفته است. ما می‌خواهیم هویت ایرانی را عرضه کنیم تا زمانی که آن را می‌پوشیم به آن افتخار کنیم. ما در شولا به یک سبک زندگی جدید فکر می‌کنیم. به پوشش‌مان توجه بیشتری کنیم. وقتی شما لباسی که قصه دارد را می‌پوشید طبیعتا با آن قصه زندگی می‌کنید. مثل یک فیلم می‌ماند. شما وقتی فیلم می‌بینید ناخودآگاه سعی می‌کنید با یکی از کارکترهای فیلم هم‌ذات‌پنداری کنید. بنظر من شولا قبل از این‌که یک لباس باشد یک اندیشه است. ما اول اندیشه را می‌سازیم و از مجرای این اندیشه چیزهای دیگری شکل می‌گیرد. لباس و پرفورمنس شکل می‌گیرد. امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که مرز بین رشته‌ها و دیوارها فروریخته است. دیگر نقاشی و گرافیک و طراحی لباس و موسیقی این‌ها کاملا مکمل هم شده‌اند.

شولا قبل از این‌که یک لباس باشد یک اندیشه است. بیشتر بر جنبه هنری تکیه دارد و خوشبختانه کاری که ما اینجا انجام می‌دهیم کانسپت‌محور است. در شولا طراحی لباس، نقاشی، گرافیک، موسیقی همگی مکمل هم هستند.

همان‌طور که ما در شولا در بخش رنگ‌شناسی رنگ را سلیقه‌ای نکردیم. رنگ کاربرد است. در شهری که خاکستری است. ما رنگ را تن مردم می‌کنیم و این اندیشه را به آن‌ها می‌دهیم. در این مسیر استاد بهرام کلهرنیا استاد گرافیک و رنگ‌شناسی در کنار ما بودند. امروز خیلی‌ها ابتدا بعد از طراحی لباس برای آن کانسپت خلق می‌کنند! ما در شولا در رابطه با این موضوع ابتدا فکر می‌کنیم. پس از خلق اندیشه آن را تبدیل به لباس، موسیقی و خیلی چیزهای دیگر می‌کنیم.

شولا جایگاه خود را در هنر و صنعت مد چگونه می بیند؟

سیاوش یعقوبی: هنر برای ما یک دریچه است؛ دریچه‌ای که به آن تعلق داریم. ما می‌خواهیم هویت بسازیم. شولا قبل از اینکه یک لباس باشد یک اندیشه است و بیشتر بر جنبه هنری تکیه دارد. خوشبختانه کاری که ما اینجا انجام می‌دهیم کانسپت‌محور است. ابتدا موضوع را در گروه انتخاب و بعد همگی در تیم به آن می‌پردازیم. در شولا طراحی لباس، نقاشی، گرافیک، موسیقی همگی مکمل هم هستند. وقتی شما لباسی که قصه دارد را می‌پوشید طبیعتا با آن لباس و داستانش زندگی می‌کنید.

مد در ایران خیلی ریشه‌دار نیست. برای صنعتی‌شدن و جنبه هنری داشتن نمی‌توانیم مرز بگذاریم. هر اثر هنری که تولید می‌شود باید وجه اقتصادی و تجاری و صنعتی آن دیده شود. بزرگ‌ترین حسن لباس شولا کاربردی بودن آن است. ما به فضای هنری مد کاربرد دادیم. برای ما تیراژ رفتن راحت هست اما ما تک‌اثر هستیم. خواستیم که یک لباس تنها متعلق به یک شخص باشد. کار ما بین هنر و صنعتی شدن است.

چرا «آستین خیال»؟

شهناز آذر: در طراحی‌های اخیر نسبت به آستین کم توجه شده است یا می‌توان گفت به آستین کم‌لطفی کرده‌اند! در حالی که آستین بخش متحرک بدن است. دست‌ها که می‌توانند حرف بزنند و سخن بگویند گویایی و رهایی داشته باشند. متاسفانه به این بخش مهم در بدن و لباس کم‌لطفی شده است. ما در شولا بر روی طراحی آستین بسیار توجه می‌کنیم.

کانسپت پروژه‌ی «همزاد» چیست؟

شهناز آذر: همزاد موجودی است در ایران باستان، مزدیسنا و میترایسم که با شما زاده می‌شود و همراه‌تان است. بسیاری از مردم فکر می‌کنند در همه جا یکی مثل آن‌ها هست. ما سعی کردیم در گونه‌های مختلف به این موضوع در ایران باستان، ادیان و باورهای عامیانه بپردازیم. همزاد از نظر من آنی است که انسان در باور خودش داشته باشد که هیچ‌گاه تنها نیست همه جا با خودش از خودش چیزی دارد که اثری به جا می‌گذارد. همیشه همراه خودش هم‌سخن و هم‌فکری دارد. در واقع همزاد شخصی است که هم با ما هست و هم نیست.

سیاوش یعقوبی: در داستان‌ها همزاد سرخ است و سرخ متولد می‌شود. ما در شولا برای همزاد یک پالت رنگی داریم که این پالت وجه تاریخی دارد. در همزاد وقایع دوگانه و دوپهلو رخ می‌دهد. همه چیز در دنیا دو تایی‌ست. در همزاد هم این اتفاق می‌افتد. از طراحی گرافیک تا لباس‌ها و موارد دیگر در این مجموعه. ما در شولا خواستیم قصه چندثانیه‌ای بگوییم.

 خانم آذر شما در برند شولا  طراحی و تولید مجموعه را چطور انجام می‌دهید؟

شهناز آذر: شعار من گاه به شاگردان و همکاران در این زمینه این است که طراح لباس ابتدایی‌ترین کاری که باید بتواند در این زمینه انجام دهد این است که خودش طرح خود را به اجرا برساند. متاسفانه در دوران جدید بسیاری از همکاران طراح، طرح‌های بسیار زیبایی طراحی می‌کنند اما توان اجرای آن را به شخصه ندارند. شناخت مناسبی نسبت به پارچه‌ها و اجرای طرح با پارچه را ندارند. من طراحی‌ها را با احساس خودم انجام می‌دهم. طرح و پارچه باید در من ایجاد حس کند. طرحی که در کاغذ می‌آید باید ابتدا در ذهن من مصور شود. ما لباس‌ها را در شولا خودمان طراحی  و تولید می‌کنیم.

لطفا کمی در رابطه با سختی طراحی و تولید در دوران پاندمی کرونا و در کل شرایط اقتصادی ایران توضیح بفرمایید.

واردات پارچه سخت شده و هزینه‌های جانبی تولید بالاست و این‌ها تاثیرات زیادی بر روند تولید گذاشته اما برای‌مان مهم بود که مخاطب با مجموعه ما ارتباط بگیرد و در جریان نظرات مخاطبین قرار بگیریم.

شهناز آذر: بله شرایط برای تولید بسیار سخت است. واردات پارچه سخت شده و هزینه‌های جانبی تولید بالاست و این‌ها تاثیرات زیادی بر روند تولید گذاشته اما ما بیشتر در پی ارائه و نمایش کارمان هستیم و خیلی دنباله‌رو مسایل مالی نبودیم. برای‌ما‌ن مهم بود که مخاطب با مجموعه ما ارتباط بگیرد و در جریان نظرات مخاطبین قرار بگیریم. دیده شدن و حرف اثر برای ما مهم‌تر است.

شرایط مد ایران امروز را چطور می‌بینید؟

شهناز آذر: اگر لباس موضوع داشته باشد و مفهومی باشد می‌تواند بهترین حس‌ها را در ما متجلی کند. ما باید این را در مد نهادینه کنیم و بسیار مهم است که مردم لباسی را  به تن می‌کنند دوست داشته باشند و در مورد آن فکر داشته باشند. تلاش من و گروه شولا این است که این مفهوم را تا جایی که می‌توانیم در جامعه گسترش دهیم. فضا به گونه‌ای باشد که هرچیزی سخنی داشته باشد. زندگی بی‌سخن و بی‌تصویر و بی‌تفکر ما را دچار بی‌هویتی می‌کند. لباس بخشی از هویت ما است. اگر ما بتوانیم این هویت را دیداری کنیم و احساس را در مخاطب ایجاد کنیم، بسیار موفق خواهیم بود.

و از طرفی دیدمان را هم نسبت به یکدیگر تغییر بدهیم. رقابت در کار به شکل جنگ و جدل شده است. ما زمانی می‌توانیم بخش مد را گسترش دهیم که رنگ و زیبایی طرح را در میان مردم انتشار دهیم.

بهمن 99 | شماره 68 افق اقتصاد

spot_img

مطالب برگزیده