spot_img

چالش ربط میان قهرمانی و پهلوانی

 

مجید خاتونی-دکترای جامعه‌شناسی ورزشی

طی سالیان گذشته ملی‌پوشان بسیاری موفق به فتح سکوهای قهرمانی شده‌اند اما تنها درصد کمی از آن‌ها با منش و سبک زندگی پهلوانانه خوگرفته‌اند. در سال‌های اخیر استفاده نابجا و اعطای نادرست لقب «پهلوان» به هر ورزشکار به واسطه افراط‌گرایی و بزرگ‌نمایی رسانه‌ای با تجاوز در حریم کلمات به کرات دیده شده است. این رویه ناصواب با چشم‌پوشی از شاخص‌های اخلاقی ورزشکاران و تقلیل مهارت‌های انسانی به مهارت‌های فنی، مفهوم پهلوانی را غلط‌انداز نموده و میان دو نقش پهلوانی و قهرمانی تمایز قائل نشده که در بلندمدت منجر به معنازدایی از واژه پهلوانی می‌گردد.

جهانی‌شدن و مدرنیزاسیون مولد نظم اخلاقی جدیدی است که منابع و آثار آن متفاوت از دوران سنتی است. علاوه بر آن در دنیای مدرن، ورزش حرفه‌ای و قهرمانی سپهر تازه‌ای توأم با شهرت، ثروت، توجه، احترام و ارتباطات را به همراه آورده که تفاوت شگرفی با اشکال پیشامدرن خود دارد. 

با نگاهی تاریخی روشن است که میان ورزش کشتی و پهلوانی پیوند نزدیکی وجود داشته و حتی در مقاطع زمانی خاص، کشتی‌گیران به عنوان پهلوانان نزد مردم شهرت داشتند. اما در همان ایام آنان که در تعامل با مردم به طرفداری از ضعفا، حمایت از فقرا و نیز خصم ظالم نشان می‌دادند، از درجه اعتبار والایی برخوردار بودند.

جهانی‌شدن و مدرنیزاسیون مولد نظم اخلاقی جدیدی است که منابع و آثار آن متفاوت از دوران سنتی است. علاوه بر آن در دنیای مدرن، ورزش حرفه‌ای و قهرمانی سپهر تازه‌ای توأم با شهرت، ثروت، توجه، احترام و ارتباطات را به همراه آورده که تفاوت شگرفی با اشکال پیشامدرن خود دارد.

در این میان پولیزه‌شدن ورزش در کنار سیاست‌زدگی آن و نیز مشکلات معیشتی و هنجاری جامعه می‌تواند موجب غفلت قهرمانان از مردم و دورشدن آنان از معرفت اخلاقی گردد.

اما آنچه که تاریخ به ما گوشزد می‌کند این آموزه است که آیین پهلوانی از دیرباز در ایران اغلب مجموعه‌ای در‌هم‌تنیده از توانایی‌های جسمانی و توانایی‌های اخلاقی بوده است. از میان توانایی جسمی، فنون یا مهارت در ورزش کشتی و از توانایی اخلاقی تمایل و پایبندی به فتوت، دو ویژگی اصلی این آیین به شمار می‌آمدند.

به بیان دیگر، اخلاق و زورمندی یا به عبارتی دیگر مهربانی و جنگاوری، دو عنصر سازنده یک «پهلوان» هستند. از کرانه دیگر تمام ویژگی‌هایی که در یک پهلوان می‌بینیم، نمود ارزش‌هایی است که ابر انسان ایرانی را می‌سازد.

در بطن تاریخ ایران، پهلوانان به مثابه ثروتی روی زمین، با بهره‌گیری از جایگاه اجتماعی خود به یاری جامعه آمده و الگوی مناسبی برای نوع دوستی بوده‌اند. از این رو در سلوک پهلوانی می‌توان انسانیت، اخلاق‌مداری و وقف جامعه شدن را به شکل پررنگی مشاهده کرد.

با این تعاریف خمیرمایه پهلوانی ، از «خصلت رفتاری» و «مسئولیت اجتماعی» سرچشمه می‌گیرد و تنها معطوف به ویژگی‌های فیزیولوژیکی و قوای جسمانی نیست که برخورداری از این ویژگی اغلب با خود احترام اکتسابی و اعتبارنامه مردمی را به همراه داشته است.

اما در این رهگذر، یک خطای شناختی موجب بدفهمی و کج فهمی از خصلت پهلوانی شده است. از این حیث قهرمان مسابقات ورزشی و به طور خاص کشتی پهلوانی را نباید به اشتباه، عنوان پهلوان لقب داد. چرا که یک قهرمان در صورت فقدان اخلاق حرفه‌ای و اجتماعی نام پهلوان را به ناحق یدک می‌کشد. چشم‌پوشی از ویژگی‌های اخلاقی ورزشکاران، این خطای شناختی در باور عامیانه را ترویج می‌کند.

در گفتمان فرهنگ اکتسابی که با میراث زیست‌شناختی انسان پیوندی ندارد، بخشندگی و آداب بزرگی که خصلت پشتیبان یک پهلوان است و با ایجاد زنجیره‌ای از ارزش‌ها پیوسته در پی انتفاع جامعه می‌باشد با خودسازی و پرورش شخصیت شکل می‌یابد.

مسئله مهم ديگری که با بررسی فتوت‌نامه‌ها و دیگر منابع تاریخی مشخص می‌شود آن است که آیین پهلوانی به مرور زمان تنها منحصر و متعلق به یک گروه خاص و مشخصی نبوده و نیست؛ بلکه در گذشته نظامیان، پیشه‌وران و حتی برخی درباریان نیز به آن تعلق داشته و اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی ذيل آن گفتمان حول مکان زورخانه گرد هم می‌آمدند.(زورخانه به مثابه کانون همگرایی و انسجام اجتماعی).

در تاریخ ایران‌زمین آیین پهلوانی به اقتضای هر عصر، برخی ویژگی‌ها را از دست داده و پاره‌ای عناصر دیگر را گرفته و به طور کلی هماهنگ با شرایط روز، عیاران و پهلوانان شخصیت‌های جامعه‌پسندی بوده‌اند.

از این رو در هر دوره تاریخی بنابه اقتضای شرایط، رفتارهای خاص اجتماعی و فرهنگی از ورزشکاران انتظار می‌رود و از آنان طلب می‌گردد. از آنجا که ورزش عرصه فعالیت‌های الگومند در جامعه است، جوانمردی و پهلوانی از طریق انتقال فرهنگی به پهنه جامعه انتقال می‌یابد.

در واقع ورزشکاری که سودای پهلوانی در سر دارد، با ماندگاری در صحنه جامعه و تکثیر خیر و تقلیل شر و در پیوند با اقشار آسیب‌پذیر جامعه، حقیقت را قربانی منفعت و مصلحت نمی‌کند تا به نقش و جایگاه پهلوانی نزدیک‌تر شود. در این ارتباط کسب ثروت و قدرت نامشروع، پذیرش پست‌های غیرتخصصی و حمایت از جریان‌های ضداجتماعی، نمی‌تواند مانع از مسئولیت‌های اجتماعی او گردد.

حال در روزگار عقیم‌ماندگی و نازایی پهلوانی و دوران رو به تزاید ضعف‌های هنجاری و اخلاقی جامعه ایرانی، خلأ رفتارهای پهلوان‌منشانه بسیار هم در سپهر ورزش و هم در ساحت کلان جامعه احساس می‌شود.

نظام آموزش کشور در کنار دستگاه ورزش سال‌هاست در احیا و اشاعه این میراث فرهنگی ارزشمند و تقویت مسئولیت اجتماعی قهرمانان و ترویج اخلاق غیر پیامدگرا (کنش‌ها مستقل از پیامدها) ضعف عملکردی دارد که در واقع با عدم فهم مسئله و غفلت از آن سلب سعادت می‌کند.

در شرایط پرمخاطره کنونی که با افول ارزش‌ها و بحران هویت؛ فرهنگ جامعه ایرانی آسیب‌پذیر شده، کنشگری و نقش‌آفرینی پهلوانانه یکی از مولفه‌های جامعه‌ساز خواهد بود.

آیین جوانمردی یکی از اشکال کنش اجتماعی است. بنابراین احیای فرهنگ ورزشی باید امری ضروری در سیاست‌گذاری فرهنگی و ورزشی کشور باشد. اما واقعیت آنست که سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در سال‌های گذشته با غفلت از چنین مولفه‌هایی آب را بر روی درخت فرهنگ بسته است.

نتیجه آنکه فقدان نواندیشی در مدیریت ورزش کشور و عدم تولید و بازتولید فرهنگ پهلوانی علاوه بر ناآشنایی جامعه از آداب و رسوم زورخانه با قطع ارتباط و نیز عدم انطباق با دنیای دائما نو شونده، فرصت‌های بسیاری برای ساخت جهانی انسانی‌تر و اخلاقی‌تر از دست می‌رود.

هفته سوم امرداد/ شماره 90 افق اقتصاد

spot_img

مطالب برگزیده