spot_img

گرتا تونبرگ یا بیل گیتس؟

آدیر ترنر- رئیس اسبق کمیسیون انتقال انرژی بریتانیا

 

ترجمه: غزاله جعفری

پیشرفت سریع تکنولوژی، بزرگترین امید ما برای کاهش روند تغییرات زیست محیطی است. امروزه زندگی استاندارد در کشورهای ثروتمند تهدیدی دوجانبه است؛ هم به جهت تغییرات فاجعه‌انگیز زیست‌محیطی و هم تخریب زیستگاه‌های بومی. البته که انتخاب مسئولانه‌ی مصرف‌کننده نیز اهمیت به‌سزایی دارد.

عده‌ای بر این باورند که به منظور جلوگیری از خطر فاجعه‌بار گرمایش زمین که از زندگی رفاهمند انسان‌ها ناشی می‌شود، ما باید تغییرات رفتاری اساسی‌ای در زندگی خود ایجاد کنیم مثلا از سفرهای هوایی پرهیز کنیم، دوچرخه‌سواری کنیم و به مصرف گوشت قرمز پایان دهیم. اما عده‌ی دیگری معتقدند که تکنولوژی نوین می‌تواند رشد و پیشرفت بدون آزادسازی کربن را موجب شود. اما باور کدام یک صحیح است؟ گرتا تونبرگ که طرفدار تکنولوژی قدیم است یا بیل گیتس که به تازگی کتابی در راستای حمایت از تکنولوژی نوین به چاپ رسانده است؟

حتی اگر تمام 100000 تراوات انرژی برق مورد نیاز بشر از خورشید تامین شود (بدون درنظر گرفتن انرژی باد) ما تنها با پوشش‌دادن یک درصد از مساحت جهان با پنل‌های خورشیدی، با هیچ کمبودی از مواد معدنی مورد نیازمان نیز مواجه نخواهیم شد.

خوش‌بینی به تکنولوژی در درازمدت موجه به نظر می‌رسد چرا که مطابق هر دو گزارش جدید کمیسیون انتقال انرژی، امروزه هیدروژن و انرژی برقی که در آن از کربن استفاده نشده باشد، تنها 20 درصد از انرژی مصرفی ما را شامل می‌شود که می‌تواند تا اواسط قرن به 75 درصد نیز برسد. همچنین انرژی پاک تا آن زمان بسیار ارزان‌تر از انرژی آلوده و مضر امروزه خواهد بود. درحال حاضر نیز به دلیل ارزان‌تر بودن انرژی خورشیدی از سوخت زغال سنگ؛ قیمت باتری‌ها سقوط کرده و با کاهشی چشم‌گیر همراه است.

به علاوه هزینه‌ی تولید هیدروژن با الکترولیز هم در ده سال آینده کاهش خواهد یافت. پس افزایش تولید برق در جهان به شدت مورد نیاز است- ظرفیت کل باتری‌ها از 27000 تراوات در ساعت امروزه به 100000 تراوات تا سال 2050 افزایش داده خواهد شد- البته سرمایه‌گذاری عظیم در توسعه‌ی شبکه‌های نقل و انتقال انرژی لازمه‌ی تحقق این امر خواهد بود. اما منابع طبیعی فراوانی در راستای پشتیبانی از این انرژی سبز (پاک) وجود دارد.

خورشید هر روز بیش از 8000 برابر انرژی مورد نیاز کل جمعیت انسان‌ها را جهت داشتن زندگی‌ای با سطح استاندار بالا تامین می‌کند. حتی اگر تمام 100000 تراوات انرژی برق مورد نیاز بشر از خورشید تامین شود (بدون درنظر گرفتن انرژی باد) ما تنها با پوشش‌دادن یک درصد از مساحت جهان با پنل‌های خورشیدی، با هیچ کمبودی از مواد معدنی مورد نیازمان نیز مواجه نخواهیم شد. وجود دو میلیارد خودروی برقی که هر یک باتری 60 کیلووات در ساعت و 15 میلیون تن لیتیوم خالص نیاز دارند را تصور کنید که به محض ساخته‌شدن هم می‌توانند تا ابد مجدد شارژ شوند. اما منابع کشف‌شده‌ی لیتیوم تا به امروز تنها 80 میلیون تن است.

اگر کشورهای ثروتمند در سال 1990 متعهد شده بودند که تا سال 2030 به اقتصاد بدون کربن برسند، ما تا به امروز بسیار بیشتر به این هدف نزدیک شده بودیم و روند گرمایش کره زمین نیز کاهش یافته بود.

منابع نیکل، مس و منگنز به وفور موجود است. با وجود نگرانی‌های فعلی در خصوص منابع کبالت، پیشرفتی نوین در تکنولوژی صورت گرفته است که استفاده از باتری‌های فاقد کبالت را ممکن می‌سازد. در ارتباط با تبدیل فوتون‌ها به الکترون و آنچه که فیزیک‌دانان آن را «کار» می‌نامند (موتورهای تبدیل)، یا تبدیل گرما (یا سرما)، سیاره‌ی ما هیچ محدودیت بلندمدتی در راستای استانداردهای زندگی بشر متحمل نمی‌شود. تا سال 2060 ما قادریم از پروازهای هوایی، گرمایش و سرمایش و همچنین رشد اقتصادی بدون ایجاد آلودگی لذت ببریم.

علی‌رغم کاهش امکان محدودسازی گرمایش زمین به منفی دو درجه سلسیوس که سال 2015 در توافقنامه‌ی آب و هوایی پاریس وعده داده شد؛ ما به دو دلیل همچنان با فاجعه‌ی احتمالی گرمایش زمین مواجه هستیم. اولا ما برای انجام این کار بسیار دیر اقدام کردیم یعنی اگر کشورهای ثروتمند در سال 1990 متعهد شده بودند که تا سال 2030 به اقتصاد بدون کربن برسند، ما تا به امروز بسیار بیشتر به این هدف نزدیک شده بودیم و روند گرمایش کره زمین نیز کاهش یافته بود.

اما این کار را انجام ندادیم پس از همین حالا باید انتشار دی اکسید کربن را تا حد امکان کاهش دهیم؛ حداقل تا 50درصد طی ده سال آینده. البته دستیابی به کاهش و کنترل این مقدار بسیار دشوارتر از به صفر رساندن گازهای گلخانه‌ای تا واسط قرن است. حتی اگر تمامی خودروهای جدید و به فروش رسیده تا سال 2030 برقی باشند؛ بازهم در اکثر خودروهای جاده‌ای، موتورهای احتراقی وجود دارد که CO2 را از لوله‌های خروجی انتشار می‌دهند و تازه اگر تمام انرژی برق از منابع بدون کربن تامین و عرضه شود، بازهم تعطیلی کارخانه‌های زغال سنگ هند و چین زمان‌بر خواهد بود.

دومین تهدید در رابطه با تغذیه‌ی ما و کاربری زمین است. مسئله این نیست که ما چه اندازه از انرژی‌مان را از طریق غذا دریافت می‌کنیم؛ مسئله ناکارآمدی ما در تولید آن غذاست. اگر تمام 9 میلیارد نفر روی کره زمین در سال 2050 روزی 2200 کالری دریافت کنند، تنها 7400 تراوات انرژی یا در واقع 6 درصد از انرژی‌ای که از هر طریقی بجز تغذیه دریافت شده، مورد مصرف قرار می‌گیرد. اما حتی اگر ما بتوانیم از انرژی برق پاک برای گرمایش، سرمایش، صنعت و حمل و نقل استفاده کنیم، باز هم نمی‌توانیم الکترون را جایگزین کربوهیدرات‌ها و پروتئین‌های موجود در غذای خود کنیم. درعوض ما از فتوسنتز گیاهان بهره‌ی غذایی می‌بریم که بسیار کارآمدتر از تبدیل فوتون به الکترون در پنل‌های خورشیدی است.

طبق تحقیقات موسسه منابع جهانی، حتی در زمین‌های گرمسیری و بسیار حاصلخیز که نیشکر رشد سریعی دارد نیز تنها 0.5 درصد از انرژی حاصل از تابش خورشید به انرژی غذایی قابل استفاده تبدیل می‌شود. در مقابل، پنل‌های خورشیدی قادرند 15 درصد بازدهی بیشتری داشته باشند که با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی بیشتر هم خواهد شد اما وقتی از معده گاو برای تبدیل پروتئین گیاهی به گوشت استفاده می‌کنیم، بیش از 90 درصد از انرژی ذخیره‌شده در گیاه را از دست می‌دهیم.

در نتیجه، می‌توان اظهار داشت دلیل اصلی جنگل‌زدایی در مناطق گرمسیری، تولید مواد غذایی و فیبر است. علاوه بر انتشار متان از حیوانات مزرعه و انتشار اکسید نیتروژن از کود، 20 درصد از انتشار گازهای گلخانه‌ای نیز به دلیل جنگل‌زدایی است که بازتاب آن تسریع گرمایش کره زمین است که بسیار تهدیدکننده می‌باشد. البته احتمالاً تکنولوژی نوین این مشکل را در درازمدت حل خواهد کرد.

امکان به وقوع پیوستن نظریه‌ی گیتس تا اواسط قرن وجود دارد در حالی که نظریه تونبرگ حتی در رابطه با تغذیه و کاربری زمین نیز بسیار بدبینانه است. تمام تولیدات در نهایت به آگاهی و انرژی بستگی دارد و در دانش بشری نیز هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ حتی انرژی خورشید هم به طور نامحدود و کاملا رایگان در اختیار ما قرار دارد. اما در حالی که پیشرفت سریع تکنولوژی اصلی‌ترین امید ما جهت کاهش روند تغییرات آب و هوایی در درازمدت است؛ می‌توان گفت امروزه نظریه تونبرگ تا حدودی صحیح است. استانداردهای زندگی در کشورهای ثروتمند، هم تغییرات آب و هوایی فاجعه‌انگیز را تهدید می‌کند و هم تخریب زیستگاه‌های بومی را. پس انتخاب مسئولانه‌ی مصرف‌کننده بسیار مهم و تاثیرگذار است. ما باید سفرهای هوایی را به حداقل رسانده و بیشتر دوچرخه سواری کنیم و حتی کمتر از گوشت قرمز استفاده کنیم. همچنین لازم است هرچه سریع‌تر منابع مالی قدرتمندی را از سوی شرکت‌ها، مردم و دولت جهت توقف جنگل‌زدایی تامین کنیم؛ پیش از آنکه دیر شود.

project-syndicate/ ترجمه اختصاصی از گروه ترجمه افق اقتصاد

هفته دوم شهریور/ شماره 93 افق اقتصاد

spot_img

مطالب برگزیده