سکوت مرموز اعراب در برابر طالبان
صدیقی فیض الرحمان
به قدرت رسیدن طالبان برای دومین بار پس از مبارزه طولانی مدت خود با نیروهای اشغالگر، نه تنها اعتبار نظم سیاسی موجود را به چالش کشیده و گفتمانی تازه را در مورد جایگاه امریکا در عرصه سیاسی جهان ایجاد کرده است، بلکه مهمتر از همه، بیتوجهی ظاهری جهان عرب را به واقعیتهای تازه سیاسی در افغانستان نشان میدهد .
علل بیتفاوتی کنونی نسبت به طالبان جدید در میان کشورهای عربی را باید در پرتو تاکید فزاینده بر واقعگرایی سیاسی و پیگیری عملگرایی در دو حوزه داخلی و خارجی این کشورها دانست.
جامعه جهانی با ظهور دوباره طالبان یا «طالبان نسخه 2»، با مشکلات متعددی روبه رو شده ولی مهمتر از همه، واکنش محتاطانه جهان عرب به این رویداد است. این وضعیت هوشیارانه در بیانیههای رسمی اکثر کشورهای عربی، از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به خوبی مشهود است، بیشتر این کشورها از نشاندادن همدلی یا اشتیاق به طالبان جدید خودداری کردهاند. این سکوت بیانگر تضاد با روابط گذشته بین جهان عرب و طالبان است که طی آن، همه نوع حمایت اقتصادی و نظامی – ابتدا به مجاهدین ضد شوروی و بعدا به طالبان – ارائه شد. بین مجاهدین افغانستان و جهان عرب برادری عقیدتی و معنوی نزدیک وجود داشت. عبدالرسول سیاف، یکی از پیشگامان مبارزه افغانستان، از فارغالتحصیلان دانشگاه اسلامی الازهر و یکی از چهرههای معروف جنگ افغانستان بود. برهانالدین ربانی نیز تحصیلات خود را در الازهر گذراند و نسلی از مجاهدین افغان را پرورش داد.
جدای از روابط عقیدتی و مذهبی، ارتباط اقتصادی عمیقی نیز میان آنها وجود داشت. عربستان تامینکننده اصلی عملیات رهبری آمریکا در حمایت از مجاهدین افغان بود و حدود ۴میلیارد دلار در جنگ افغانستان هزینه کرد.
سقوط کابل به دست طالبان در میان عقبنشینی نیروهای غربی، گزینه دیپلماتیک دشواری را در برابر رهبران عرب قرارداده است که میتوان آن را در پرتو دو دهه تغییر در اولویتهای دیپلماتیک و راهبردی منطقهای و جهانی مشاهده کرد.
عربستان تامینکننده اصلی عملیات رهبری آمریکا در حمایت از مجاهدین افغان بود و حدود ۴میلیارد دلار در جنگ افغانستان هزینه کرد.
عربستان به ویژه تحت هدایت عملی محمد بنسلمان مدتهاست در تلاش است تا تصویر افراطی این کشور را تغییر دهد. خانواده حاکم مشتاق هستند تا عربستان را در قالب یک جامعه لیبرال با اقتصاد باز تعریف کنند. این تلاش برای نوینسازی شاید بیتفاوتی کنونی رژیم سعودی به طالبان را توضیح دهد.
واکنش امارات متحده عربی در دو دهه گذشته نیز تغییر کرده است. سیاست خارجی منطقه امروز بیشتر ناشی از واقعگرایی سیاسی، عملگرایی و منافع اقتصادی و راهبرد ملی است. به نظر میرسد میزبانی از اشرف غنی بیانگر آینده روابط میان طالبان و رهبران عرب است. موضع کنونی امارات در قبال طالبان بیشتر متاثر از کشتهشدن دیپلماتهای این کشور در سال ۲۰۱۷ و ظاهراً به دست طالبان است.
قطر یک استثنا در بین همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است، زیرا به طالبان و امریکا کمک کرده است. قطر بیشتر همانند یک تسهیلکننده عمل کرده و به تازگی نیز از جامعه بینالمللی خواسته است طالبان را به رسمیت بشناسد و با آن همکاری کند.
اگرچه تعامل کویت با طالبان پیشین به هیچ وجه کمتر از عربستان یا بحرین نبود، ولی واکنش محتاطانه آن در قبال طالبان جدید نشاندهنده کاهش اشتیاق نسبت به طالبان است.
بیشتر دولتهای شمال آفریقا در برابر تحولات افغانستان سکوت کردهاند .
هراس فزاینده رهبران عرب از تجدید حیات طالبان شاید یکی از علل فاصلهگرفتن آنها از تحولات سیاسی در افغانستان باشد. جهان عرب، از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، نمیتوانند از پیامدهای ناشی از ظهور دوباره طالبان جلوگیری کنند. فروپاشی کابل سروصدای زیادی در رسانههای اجتماعی ایجاد کرد و بسیاری ابراز نگرانی کردند که آنچه در افغانستان اتفاق افتاد به زودی در جهان عرب روی دهد. برخی ادعا کردند که طالبان جایگزین داعش شده است تا رویای خود را در جهان عرب تحقق بخشد.
شاخه القاعده در شبهجزیره عربستان پیروزی طالبان را تبریک گفت و اعلام کرد که جنگجویان عرب مانند طالبان، غربیها را از مناطق خود بیرون خواهند کرد. یکی از اعضای اخوانالمسلمین در توئیتر خود نوشت رمز پیروزی طالبان تنها در پایبندی به خشونت و اسلحه است. جهان عرب نمیتواند از پیامدهای سرریز حوادث افغانستان فرار کند .
علل بیتفاوتی کنونی نسبت به طالبان جدید در میان کشورهای عربی را باید در پرتو تاکید فزاینده بر واقعگرایی سیاسی و پیگیری عملگرایی در دو حوزه داخلی و خارجی این کشورها دانست./ دیلی صباح / تحریریه دیپلماسی ایرانی
هفته چهارم مهر/ شماره 99 افق اقتصاد