جهش جمعیت به زیر خط فقر؛ بیسابقه در تاریخ صدساله ایران
در مسائل اجتماعی شاهد آشفتگی و بیهنجاری هستیم
وجه اجتماعی حیات جمعی در قرن ۲۱؛ منزلت ابرتعیینکننده پیدا کرده است یعنی مهمترین عامل بقائ ظهور و سقوط حکومتهاست که بیش از هر چیز تابع میزان و کیفیت اهتمامی است که در هر دوره به امور اجتماعی میشود.
امیدوارم به گوش مسئولان برسد متاسفانه، ما شاهد آشفتگیها و بیهنجاریهایی هستیم. یک زمانی در مقام تحلیل روی عواملی دست میگذاریم و چشمانداز مثبت و منفی داریم اما آن چیزی که نگرانکننده میشود آشوبناکی غیرمتعارفی است که اکنون در زمینه فهم واقعیتهای موجود وجود دارد.
اکنون هم از قبیل این آشفتگیها کم نیست، فرض کنید در حیطه اجتماعی در ماههای اخیر یک فردی با ژست بسیار افراطی آمده که ریشه نئولیبرالیسم را خشک کند در مسند کار قرار گرفته است آن وقت در حیاتیترین و اجتماعیترین معاونت زیرمجموعه خود، فردی را میگمارد که به افراطیترین وفادار به آموزه نئولیبرالیسم دستگاه قبلی که شاغل بود مشهور است.
بنابراین ترسیم کردن یک تحلیل با مبنا در این شرایط بسیار سخت است. زمانی که ابزارها و جهتگیریهای سیاسی را رهگیری میکنیم، میبینیم نقطه مقابل آن چیزی که مطرح میشود عمل میکنند؛ اگر میدانند و عمل میکنند یک حکم غمانگیز جاری میشود و اگر ندانسته عمل میکنند وضعیت بسیار بغرنج خواهد بود.
امیدوارم همه ما در شرایط کنونی و حساس کشور، نگاهی غیرسیاستزده و ملی به مسائل داشته باشیم. بنابراین صرف نظر از جایگاه سازمانی، همه ما در این زمینه مسئولیت داریم و مسئولیت ملی ما به اندازه فهمی است که از اوضاع داریم که ما را مسئول میکند و امیدوارم همه، مسئولیت خود را به خوبی انجام دهیم و گوشها و چشمهایی که باید ببینند و بشنوند، حداقل صلاحیتها را بتوانند نشان دهند.
در درجه اول اکنون بیسابقهترین سطوح فقر اندیشهای را درباره فقر شاهد هستیم؛ متاسفانه مسئله فقر امنیتی شده و گفتوگو در فضای امنیتی امکان پذیر نیست.
جمعیت زیر خط فقر در روستاها بیش از جمعیت زیر خط فقر شهری است. گفته میشود هر سیاست فقرزایی که در دستور کار قرار میگیرد با اینکه ممکن است ابتدا به ساکن و در ظاهر بر جامعه روستایی بیتاثیر باشد اما نتایج آن نشان میدهد که آسیبپذیری جامعه روستایی از این سیاستها بیشتر است.
در 50 سال اخیر یک مطالعه نداریم که غیر از این را گفته باشد در سال ۱۳۸۳ بانک جهانی در مورد شوک قیمت بنزین مطالعهای را انجام داد و کتابی با عنوان “اقتصاد ایران از نگاه بانک جهانی” نیز منتشر کرده در این کتاب، آنها اظهار شگفتی میکنند چرا که تصور اولیهشان این بوده که تورمزایی قیمت بنزین بر روی خانوارهای روستایی کمترین تاثیر را میتواند داشته باشد اما پس از انجام محاسبات به این نتیجه رسیدهاند که زیان رفاهی خانوارهای روستایی از این بابت دو برابر خانوادههای شهری است. البته این مسئله جدیدی نیست و تمام مطالعات قبلی هم بر این موضوع تاکید دارند اما موضوعات تکاندهنده در حال رخ دادن است که نظام پایش ما دچار فلج مغزی شده و شاید بدیهیترین چیزها را نمیبیند.
با پدیده تخلیه کامل روستاها مواجه هستیم
در ۱۰ سال گذشته بیش از ۵ بار شاهد سبقت شاخص cpi روستایی نسبت به شهری بودهایم که در هر کجای دنیا این مسئله اگر رخ میداد آنها دچار نگرانی میشدند چراکه این شاخص بر پنج مورد دلالت دارد که اساس امنیت ملی را متزلزل میکند و توسعه را ناممکن میسازد.
باب اندیشهورزی مسئلهمحور و با کیفیت تا حد زیادی مسدود شده. کشور در ده زمینه آسیبپذیر شده که یکی از آنها، حاشیهنشینی است؛ در حال حاضر میزان جمعیت حاشیهنشین از ۲۵ درصد کل جمعیت کشور در حال عبور است. این مساله، نشاندهنده آن است که در آن دوره، به اعتبار اینکه بر روی ارتقای بنیه تولید فناورانه در بخش کشاورزی کار بایستهای انجام نشده بود و بخش اصلی اهتمام به خدمات عمرانی و زیرساختی فیزیکی اختصاص یافت، زمانی که اولین شوک از طریق سیاستگذاریهای غلط وارد شد، به هیچ وجه آن خدمات در آن ابعاد بزرگی که ارائه شده بود، نگهدارنده جمعیت روستایی نبود و اکنون تعداد روستاهای خالی از سکنه ابعاد نگرانکنندهای پیدا کرده است.
در موج اصلاحات ارضی میبینیم که فقط جمعیت نیروی فعال مهاجرت میکرده و پیوند و همدلی آنها با روستا از بین نمیرفته اما اکنون با پدیده تخلیه کامل روستاها مواجه هستیم و به نظر میرسد بهتر است در سال تدوین برنامه هفتم توسعه اهتمام ویژه در بحث حمایت اجتماعی به ویژه در مناطق روستایی داشته باشیم و به این نکات کلیدی توجه کنیم.
نتایج پژوهشها بویژه مطالعه موسسه عالی پژوهش نشان میدهد که در دوره سه ساله ۹۶ تا ۹۹، جمعیت زیر خط فقر بیش از دو برابر شده و این نیازمند گفتگوهای جدی است و باید بررسی شود که چه عواملی موجبات ایجاد این شوک را فراهم کرده است!؟
اکنون نیازمند گفتگوهای ملی هستیم. متاسفانه در برخی سطوح حتی نگاه به مسائل اجتماعی و اقتصادی نگاهی امنیتی پیدا کرده و این موجب میشود واکنشها خاموش بمانند و زمانی که اوضاع شکننده شد دیگر آن موقع، اعتراضات و واکنشها قابل پیش بینی و قابل جمع کردن نخواهد بود.
این نحوه جهش جمعیت به زیر خط فقر در تاریخ بیش از صدساله کشور بیسابقه بوده و این امر نیازمند آن است که از دهها زاویه به آن نگاه شود، سطح آگاهی عمومی و نظام آموزشی و تربیتی کشور باید به موضوعاتِ کماهمیت، پشت کند و در مقابل به مسائل مبتلابه و حیاتی در جامعه بنگرد.
رفاه را نمیتوان مستقل از تحولات فناورانه دید
به فصل بودجهنویسی در کشور نزدیک میشویم. رفاه را نمیتوان مستقل از تحولات فناورانه دید چراکه جزء حیاتیترین مسائل این است که آثار بنیه تولید ملی در مسائل سطح کلان دیده شود در حالی که اکنون به کلی نادیده گرفته میشود. از طرفی فهم نظری از مسائل بسیار تعیینکننده است و در هدفگذاری برنامههای توسعه باید به آن توجه کرد.
تمام اهداف توسعه از سال ۱۳۲۷ تا برنامه ششم توسعه و اکنون در برنامه هفتم توسعه نیز تکرار میشود و این به معنی آن است که به فهم نظری دیررسیدهایم و حتی یکی از اهداف کلیدی برنامه توسعه تاکنون محقق نشده است.
هفته دوم آبان/ شماره 101 افق اقتصاد