spot_img

قمار پوتین و سناریوهای ایران

 

مجید یونسیان، رورنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی

ولادیمیر پوتین که در اندیشه احیای سنت امپراتوری پطر کبیر است، با حمله به اوکراین دست به قمار بزرگی زده است که به‌زودی نتایج دهشتناک ان روسیه و سرنوشت امپراتوری پوتین را تغییر خواهد داد.

پوتین در این قمار روی چند اسب برنده حساب کرده است:

▪️اول: نیاز اقتصاد غرب به نفت و گاز روسیه.

▪️دوم: ناتوانی تحمل جنگ فرسایشی در اروپا.

▪️سوم: احتیاط و تردید آمریکا برای ورود مستقیم به جنگ به دلیل ترس از موشک‌های هسته‌ای روسیه.

▪️چهارم: بهره‌برداری چین از وضعیت موجود.

▪️پنجم:حمایت لابی صهیونیسم از پوتین.

▪️ششم: گسستن بند نازک ارتباط غرب با ایران و چندتکه شدن خاورمیانه.

اما همه این اسب‌هایی که پوتین روی آنها حساب کرده، زمانی کارآیی دارند که پوتین بتواند بعد از یک ضربه نهایی و ویران‌کننده، به‌سرعت اوکراین را ترک کند و دیپلماسی فشار و چانه‌زنی را جایگزین اشغال و عملیات نظامی کند.

درغیراین‌صورت، همه اسب‌های برنده پوتین در باتلاق جنگ فرو می‌روند و آن‌وقت، آمریکا حتی با سربازان پیاده‌اش نیز پوتین را کیش و مات خواهد کرد. براین اساس، نتایج جنگ اوکراین را با سه سناریوی محتمل می‌توان ترسیم کرد.

▪️سناریو اول: بیرون کشیدن خرس کم‌تحرک از باتلاق جنگ

در این سناریو محتمل است که پوتین به انچه که می‌خواهد، می‌رسد و با درهم شکستن اوکراین بعنوان پایگاه نظامی غرب، از دیپلماسی بعنوان تکمیل هدف خود بهره می‌برد.

▪️سناریوی دوم: فرو رفتن در باتلاق جنگ

این سناریو به غرب فرصت می‌دهد زمینه تغییر از درون را به‌وجود آورد و خواب و خیال پوتین را برای همیشه برهم بزند و او را در ردیف استالین و یلتسین در یک قاب تاریخی قرار دهد.

▪️سناریوی سوم: جنگ فرسایشی

تحقق این سناریو، همه جهان را درگیر خواهد کرد و محتمل است که هر لحظه، جرقه این جنگ دامنگیر دیگر نقاط جهان شود که در آن صورت  سرنوشت هیتلر برای پوتین محتمل‌تر است تا آمریکا و اروپا.

متاسفانه آسیب‌پذیرترین نقطه جهان در هرسه سناریو ایران است و از از بخت بد روزگار است که جغرافیای سیاسی، ایران را در کانون همه کشمکش‌های جهانی قرار داده است.

اگر سناریوی اول محقق شود، روسیه به ایران بعنوان یک برگ بازی با غرب نیاز دارد؛ اما برگ برنده‌اش اسرائیل است که علی‌القاعده برای تضمین موفقیت کارت بازی روسیه با غرب، ایران نخواهد بود؛ بلکه ایران کارت معامله با اسرائیل است.

خوشبختانه از لحاظ راهبردی، مهمترین نقطه اختلاف امریکا و اسرائیل همین موضوع است و آمریکا و اروپا هرگز چنین اختیاری را به اسرائیل نخواهند داد.

اما فعلا ما از بهره بردن از چنین امتیازی ناتوان هستیم؛ چون بیش از اینکه به منافع ملی از نگاه کلان و راهبردی بیاندیشیم، در حال سفت کردن کمربند حفظ قدرت و ایستادگی روی شعارهایی هستیم که زمان مصرف آنها، خیلی وقت پیش، گذشته است‌.

اما اگر سناریوی دوم تحقق یابد، بیشترین آسیب را خواهیم دید؛ چون تحت‌فشار همزمان روسیه، غرب و اسرائیل قرار می‌گیریم و کشور چون گوشت قربانی به‌دنبال راه فرار  از دست شکارچیان درنده خواهد بود.

در چنین شرایطی، بسیار سخت است تصمیم.گیری برای کسانی که تجربه دیپلماسی پیچیده و بازی با کارت منافع‌ملی و موقعیت سیاسی و انعطاف و تبادل را ندارند.

سناریوی سوم نیز همچون سناریوی دوم است؛ کمی با این تفاوت که در آن صورت ما به‌سختی می‌توانیم بی‌طرف بمانیم و خواه‌ناخواه به منازعه‌ای کشیده می‌شویم که نقشی در مدیریت ان نخواهیم داشت.

اکنون با همه این اوصاف، کاری که می‌تواند در اولویت سیاست‌خارجی ما باشد، ابتدا برحذر بودن از همراهی و هم‌رایی با ادامه جنگ است و دوم، تفهیم این موضوع به دو سوی جبهه منازعه که ایران سیاستی فعال مبتنی بر تحقق صلح و ثبات دارد و از این موضع اصولی، پیروی می‌کند.

سومین نکته ضروری، پایان دادن به اظهارنظرهای غیرکارشناسی افراد غیرمسئول و ارائه یک حرف واحد از سوی مسئولان و طلب کمک از کارشناسان و رسانه‌هاست.

و شاید مهمترین و آخرین کاری که باید بکنیم، داشتن طرح و برنامه‌ای منسجم برای روبه‌رو شدن با این سناریوهاست… / کانال راهبرد

ویژه نامه نوروز 1401/ شماره 114 افق اقتصاد
spot_img

مطالب برگزیده