spot_img

عوارض دولت‌زدگی؛ از کیهان و اطلاعات تا پرسپولیس و استقلال، از بانک‌ها تا خودروسازان

جراحی اقتصادی باید از حاکمیت شروع می‌شد نه مردم!

 

سلمان معبودی-گلی محمدی

دولت‌زدگی آفتی است که گریبان همه‌مان را گرفته است. منظور از دولت‌زدگی ماسیدن نگاه محافظه‌کارانه، سخت و صُلب، غیرخلاق، کند، تنبل و راکد در سیاست‌ها، رویکردها و رفتار سازمانی/ فردی است. البته انتظار هم نیست کسی یک تنه همه‌ی مشکلات را حل کند یا مقصر همه چیز یک شخص باشد. اما حالا که زمان مناسبت‌ها و عکس‌های (ظاهرا خوب) ویترینی گذشته فرصت مناسبی است تا فارغ از فضای سیاست‌زده‌ی فعلی بگوییم که:

جناب آقای رییسی! شاید بد نباشد که ببینید سمت چپ و راست شما فارغ از جناح‌بندی سیاسی دو بنگاه رسانه‌ای حدودا 80-90 ساله هستند که از بودجه‌ی عمومی ارتزاق می‌کنند. بد نیست بررسی کنید و از منظر کارایی، میزان جذب مخاطب، میزان سرمایه در اختیار به سود و زیان مجموعه‌ها دقت کنید.

برای این که بهتر منظور را برسانیم محض امتحان کافی است سمت «یمین» و «یسار»تان مدیران دو باشگاه همچنان دولتی پرسپولیسی و استقلال را بگذاریم. همین طور مدیران دو شرکت خودروسازی سایپا و ایران خودرو یا مدیر یکی دو بانک دولتی. حالا منظور روشن است؟

این‌ها را می‌گوییم تا یادآوری کنیم که به این عکس‌ها دلخوش نکنید! حداقل شما که در کسوت ریاست جمهور نشسته‌اید به هوای این چیدمان و یک قاب عکس، در تشخیص اصل از فرع بیش از این به اشتباه نیفتید. بله گفتگوی سیاسی، ضرورت گفتگو و پذیرش نقد و آراء مخالف حتما خوب است؛ حتی اگر عده‌ای بعد از بیش از 20-30 سال باب شدن این موضوعات در سپهر سیاسی کشور نمایشی هم که شده به آن اذعان کنند! اما نکته‌ی مهم‌تر در چنین شرایطی وضعیت اقتصادی رسانه‌ها و جایگاه رسانه‌ای ایران در منطقه و جهان است. کاش از مهمانان حاضر در مراسم مدیران رسانه‌های رسمی کشور از وضعیت دخل و خرج‌شان می‌پرسیدید. اگر گفتند و صحبت شد و از وضعیت باخبرید و در حل مساله جدی هستید کاش تمهیدی بیندیشید که در فضا و زمانی غیرمناسبتی (!) شما یا همکارانتان راه‌حل‌ها را هم بشنوید. هنوز از «نظام جامع رسانه‌ای» دولت چیزی به بیرون درز نکرده تا ببینیم چه چشم‌انداز یا خواب‌هایی دیده شده است! این سطور را هم اشتباه نخوانید! حکایت لَلِگی و سهم‌گیری نیست! قصد بر یافتن راهی جمعی برای خروج از بن‌بست و استفاده موثر و هر چه بیشتر از توانایی‌ها و استعدادهای فوق‌العاده‌ی موجود در فضای رسانه‌ای رسمی کشور است که با وجود رفتارهای ضدمردمی و محدودیتها آزادی عمل را محدود و محصولات را بی‌خاصیت یا کم‌کیفیت کرده‌اند.

آقای رییسی! خبر دارید بنا به برخی پیش‌بینی‌ها انتظار می‌رود حجم بازار جهانی تولید محتوای دیجیتال تا سال 2030 به 38 میلیارد دلار برسد؟ البته تا سال 2025 این رقم احتمالا از 16 میلیارد فراتر خواهد رفت. حالا آیا برای سهم ایران و زبان فارسی از این کیک بزرگ جهانی می‌توان درصدی، صدم درصدی قائل بود؟! حالا در این گیر و دار ما گرفتار چه چیزهایی هستیم؟! «صیانت»! فضای رسانه‌ای کشور (بخوانید اذهان عمومی) را به کدام جریان‌ها واداده‌ایم و چرا؟!

گرفتاری‌ها که کم نیستند. کاش جراحی را از جاهای مهمتری شروع می‌کردید. حتی اگر به لحاظ مالی هدفمندی یارانه‌ها و ارز 4200 بار سنگینی بر دوش اقتصاد مملکت گذاشته باشد هم باز اگر تیغ‌تان را سمت بسیاری از نهادها و گروه‌ها و افرادی می‌گرفتید که حتا به زعم کارشناسان شما کمتر از یارانه‌ها برای دولت خرج برمی‌دارند؛ و جراحی را از خودتان و نزدیکان و بنگاهها و نهادهای مورد وثوق شروع می‌کردید همه چیز واقعی‌تر جلوه می‌کرد. چرا که بار سنگینی که نهادهای بی‌خاصیت و پرمدعا بر روان مردم و سرمایه اجتماعی حاکمیت گذاشته‌اند احتمالا بسیار سنگینتر از حجم تلفات یارانه‌های هدفمند باشد. قصد خواندن آیه‌ی یأس نداریم. وقت تعارف و مماشات نیست. خیلی وقت است که بنگاه‌های زیان‌ده دولتی و شبه‌دولتی گریبان اقتصاد ایران را گرفته‌اند. هر دولتی -فرقی نمی‌کند از کدام جناح سیاسی باشد- نتواند چاقوی جراحی را به سمت کالبد خودش بگیرد در هر ادعای آن مبنی بر جراحی اقتصادی باید تردید کرد. صحبت دولت‌زدگی نهادینه‌شده و ساختاری است. منظور یک نوع روش و بینش است. ما می‌توانیم همه واگذاری‌ها را هم به بخش خصوصی انجام دهیم. سهام‌ها را واگذار کنیم اما همچنان دچار دولت‌زدگی باشیم. دولت‌زدگی امری زیرپوستی است که در وجود ارگان‌های ما رسوخ کرده. کاهلی، حاضری‌خوری، رانت‌بازی، اسرار بر همه چیز دانی، پافشاری بر بی‌نقص جلوه کردن، مقاومت زیاد در برابر تغییر، ادعای بی‌پشتوانه، شعارزدگی، تاخیر و بدقولی، بی‌برنامه‌گی، سردرگمی، خودمحوری، آز و طمع، زمان‌نشناسی و حتی ناسپاسی را می‌توان در رفتارهای فردی و سازمانی بسیاری از ما ردیابی کرد. اشتباه نشنوید! این‌ها را نمی‌گوییم تا همه‌ی تقصیرها را گردن شما یا دولت یا حتا حکومت بیندازیم. قصد این است که اصل و اصلی‌ها را یادآوری کنیم.

بگذارید صریح‌تر بپرسیم: با چه کسی تعارف داریم؟ با خودمان؟! آیا نمی‌بینیم که این همه انرژی و سرمایه در حال هدر رفتن است؟ دیگر چه کسی چقدر باید بگوید که این مسیر اشتباه است؟ آیا قدرتی برای جلوگیری از رانتها و آلودگی‌های انکارناپذیر وجود ندارد؟! اگر نیست پس مدعی چه چیزی هستیم؟! برایمان سخت است که بگوییم اشتباه کرده‌ایم؟! ادعایی کرده‌ایم که در آن مانده‌ایم؟! آیا پذیرش صادقانه شکست و اشتباه احتمالی قدم اول و بدیهی در مسیر رسیدن به اهداف نیست؟

فی‌المثل صنعت خودروسازی یکی از صنایعی است که این روزها بیش از پیش زیر ذره‌بین قرار گرفته. از کیفیت تولید، تا میزان نیروی اشتغال موثر و زیان انباشته این شرکتهای سوگلی دولتی این روزها زیاد صحبت می‌شود. نکته اینجاست که چرا خودروسازان توضیح درستی درباره‌ی این همه انتقادات ریز و درشت و پاسخی در خور نمی‌دهند؟ میثاق‌نامه‌ای که امضا شده و در آن مشکل را تلویحا به عباراتی حواله دادن که فهم آن در نگاه اول برای عموم چندان قابل فهم نیست همچون «رعایت الزامات کیفی» و «فرایند عبور مستقیم در کلیه سایتهای تولیدی»، به کار چه کسی می‌آید؟! جالب است که از نماینده مجلس گرفته تا عضو هیات مدیره به شکل خبری صرفا گزارش می‌دهند که شرکتهای خودروسازی با زیان انباشته مواجهند. ایران‌خودرو و سایپا اعلام کردند که با تولید هر خودرو ضرر می‌دهند. این دو خودروساز ۸۵ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند. از طرفی سایپا مدعی شد که به ازای تولید هر خودرو حدود ۷۰ میلیون تومان زیان می‌دهد! عضو هیات‌مدیره این شرکت گفته که در سه سال گذشته قیمت نهاده‌های تولید خودرو هفت برابر شده اما قیمت خودرو سه برابر شده است. الان تولید هر خودرو به‌طور متوسط ۷۰ میلیون تومان برای سایپا زیان دارد. البته پیش از این نیز ایران‌خودرو اعلام کرد که با تولید هر خودرو مبلغی حدود ۴۰ میلیون تومان ضرر می‌کند. باید پرسید که آیا طرح واگذاری سهام شرکتهای خودروسازی و صرفا «تامین نقدینگی» مشکلات را حل می‌کند؟! آیا مشکل فقط تامین نقدینگی است یا ایرادات مدیریتی، رویکردی و سیستمی عمیق وجود دارد؟ فربد زاوه، کارشناس صنعت خودرو در گفتگو با تجارت‌نیوز گفته: خودروسازان از لحاظ دفتری، شرکتی و سازمانی سال‌ها است که ورشکسته شده‌اند! او اضافه کرده که اگر اصرار و لجاجت دولت مبنی بر عدم ورشکستگی نبود، خودروسازان باید این موضوع را می‌پذیرفتند. در این صورت دولت باید به خودروسازان افزایش سرمایه می‌داد و یا این دو شرکت را منحل می‌کرد. باید گفت که این اصرار و لجاجت نشانه‌ی قدرت نیست! قدرت در این نیست که جوری نشان دهید که هیچ اشتباهی ندارید و بدون خطا هستید! زاوه گفته: صنعت خودروسازی کشور، یک فضای سیاسی است. منطقی نیست که با وجود زیان‌دهی تولید خودرو افزایش یابد. اما هنگامی ک هزینه‌ها برای کسی مهم نباشد این اقدامات صورت می‌گیرد. به گفته او این حجم از زیان بیشتر از اینکه به صنعت خودروسازی ضربه بزند، به اقتصاد ایران ضربه می‌زند. زیرا این زیان در قالب تسهیلات بدون بازگشت جبران می‌شود. به پیشنهاد او البته خودروسازان می‌توانند از روش‌های کاهش هزینه و تغییر ساختار هزینه‌ای استفاده کنند. مهم‌ترین نکته‌ای که در رابطه با کاهش هزینه‌ها وجود دارد، توقف تولید خودروهای ناقص است. اما این شرکت‌ها حاضر به کاهش هزینه نیستند. حاصل چنین نگاهی زیان‌دهی شرکت‌های خودروسازی است.

اما دولت‌زدگی تنها گریبان خودروسازان را نگرفته. در خبرها آمده که خبرگزاری ایرنا در سال 99 بیش از 50درصد سرمایه اولیه خود زیان دارد. به این صورت مشمول ماده 141 اصلاحیه تجارت شده که بنا بر آن هیات مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق‌العاده تشکیل شود تا موضوع انحلال یا بقاء شرکت را به رای سهامداران بگذارد. گرچه وضعیت اقتصادی رسانه‌ها منحصر به کیهان و اطلاعات و ایرنا نیست. مرضیه حسینی در خبرآنلاین نوشته «فساد و تخلف در دستگاه‌ها و سازمان‌های مختلف و همچنین بنگاه‌های اقتصادی سبب شده که تعدادی از افراد شاغل در این دستگاه‌ها از آنجا خود امکان افشای این فساد را ندارند، اخبار و اطلاعات آن را در اختیار رسانه قرار دهند تا شایدکمکی به جریان شفاف‌سازی کرده باشند، برخی از خبرنگارها و رسانه‌ها اما با کمک این اخبار باج‌گیری کرده و مجموعه مورد نظر را تهدید به افشاگری می‌کنند. بدین ترتیب، آنچه که کوچکترین اهمیتی برای باج نیوزها ندارد، مبارزه با فساد است زیرا فساد محل ارتزاق آنهاست!»

علی سرزعیم کارشناس اقتصادی درباره‌ی اعطای جایزه امین‌الضرب اتاق بازرگانی به سید محمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات نوشته بود «جایزه‌ای برای ویرانی روزنامه اطلاعات»! او با تعجب از اعطای این جایزه به زعم اذعان به موارد حسنه‌ی حجه‌الاسلام دعایی نوشته بود که «روزنامه اطلاعات که زمانی روزنامه پرخواننده کشور بود توسط آقای دعایی نابود شد. این همه سرمایه در موسسه اطلاعات در اختیار ایشان قرار گرفت و خروجی چه بود؟ آیا این همه هنرنمایی جایزه دارد؟ لطفا اعتبار این جایزه را خراب نکنید.» و در آخر هم پرسیده بود که جای تعجب دارد که چرا صدماتی که توسط ایشان به روزنامه اطلاعات زده شده در کنار ویژگی‌های مثبت‌شان دیده نمی‌شود؟

در ورزش و بانکداری هم کم و بیش حکایت همین است. انگار همگی در رودربایستی باهم هستیم! یک رودربایستی پرهزینه! یا حواس‌مان نیست که چه خبر است یا از حواس‌پرتی‌نمایی برای نوعی پنهان کردن ترس‌هایمان استفاده می‌کنیم! ترس از این که نمی‌دانیم چه باید کنیم یا اذعان به این که بلد نیستیم. به گفته گای وینچ روانشناس «بسیاری از ما دفاع تمام قدِ این‌گونه افراد از اشتباهاتشان را نشانۀ قدرت و اعتماد به نفس آن‌ها می‌دانیم، اما واقعیت چیز دیگری است. قبول اشتباه به برداشت ما از خودمان آسیب می‌زند، و کسانی که از عذرخواهی گریزانند آن‌قدر تصویر ناپایداری از خود در ذهن دارند که می‌ترسند ضربۀ ناشی از قبول اشتباه آن‌ها را به‌کلی از پا در بیاورد.» به گفته او وقتی شخصی هرگز مسئولیت اشتباهش را قبول نمی‌کند و عادت به عذرخواهی ندارد، نشانۀ این است که او فردی با ایگوی شکننده است و خود را ضعیف می‌پندارد. شاید بتوان این وصف را به برخی سازمان‌ها و مدیران هم تعمیم داد.

هفته چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱/ شماره ۱۱۸ افق اقتصاد
spot_img

مطالب برگزیده