spot_img

آبادان؛ این حکایتِ همچنان باقی

 

گلی محمدی- سلمان معبودی

آبادان از زبان آبادانی‌ها

مردم آبادان سال‌ها است با مشکلات عدیده‌ای همچون نامناسب بودن شبکه آبرسانی، برق، فاضلاب و گاز دست و پنجه نرم می‌کنند که با وجود گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی هنوز این مشکلات برطرف نشده‌اند. داشتن تصویری از شرایط موجود آبادان از زبان آبادانی‌ها فضای ملموس‌تری را برای ما ترسیم می‌کند. گرچه فرق زیادی نمی‌کند این حرف‌ها کجا یا کی گفته شده باشند.. حرفهایی که از لابلای خبرهای بعضا تاریخ مصرف گذشته تصویر واضحتری از این سال‌های آبادان به ما می‌دهد. اما انگار تاریخ این تصاویر و شرایطی که آبادانی‌ها تجربه‌اش می‌کنند هنوز نگذشته و همچنان برای‌ آنها داغ است و تلخ.

  • سرریز فاضلاب در برخی خیابان‌های شهر علاوه بر مشکلات زیست محیطی و آلودگی ناشی از آن چهره این شهر را بسیار زشت کرده است.
  • به دلیل نبود شبکه فاضلاب در این منطقه ،فاضلاب در جوی‌های روباز سطحی انباشته شده و شهرداری حاضر به نظافت و تمییز کردن جوی هانیست.
  • بیشتر خیابان‌هایمنطقه سده و جمشیدآباد با مشکل فاضلاب رو برو هستند و هنگام بارندگی فاضلاب به خانه‌های مردم نفوذ می کند.
  • ما هیچ‌وقت چیزی نداشتیم و به داشتن امکانات عادت نداریم.
  • زمستان‌ها کافی‌ست اندکی باران ببارد. تمام راه‌های فاضلاب بسته می‌شود و برای چند ساعتی شهر را بوی فاضلاب می‌گیرد. در شهرهای دیگر مردم دوست دارند باران ببارد و هوا تمیز بشود اما ما گاه و بی‌گاه دعا می‌کنیم مبادا باران ببارد.
  • حالا شهر به دو قسمت بخش خوشبخت‌ها و بخش بدبخت‌ها تقسیم شده است. برای آنهایی که پول دارند { منطقه آزاد }همه چیز هست اما منطقه آزاد برای ما آبادانی‌ها ‌جز نکبت و بدبختی چیز دیگری نداشته است.

سال ۱۳۸۲ و در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، با تصویب هیات دولت شهرهای آبادان و خرمشهر، به دلیل وضعیت جغرافیایی و راه‌ داشتن به آب‌های آزاد، در مساحت ۱۳۷ کیلومتر مربع به عنوان منطقه آزاد اروند معرفی شدند.

سید زین العابدین موسوی فرماندار ویژه وقت آبادان در نشست شورای اشتغال شهرستان آماری نسبی از وضعیت تحصیلی، شغلی و بافت جمعیتی آبادان داده بود: جمعیت دانش آموزی و فرهنگیان و آموزش و پرورش آبادان ۷۴ هزار نفر است یعنی ۲۵ درصد جمعیت آبادان این مجموعه یا محصل هستند یا فرهنگی، در همین رابطه اگر ۹۰ هزار خانواده داشته باشیم دارای ۴۰ هزار نوزاد یا کودک پیش دبستانی هستیم. جمعیت دانشگاهیان و دانشجویان و کادر آموزشی دانشگاه عالی ۲۳ هزار نفر است. جمعیت بازار و اصناف 17 هزار نفر و اگر هر واحد را دو نفر فرض کنیم نزدیک به ۳۵ هزار نفر می‌شود. اداره و بانک‌های ما حدود ۱۳ هزار نفر هستند و در صنایع کارگری و صنایع کوچک و صنایع بزرگ و حدوداً ۲۵ هزار نفر مشغول به کار هستند که حدس می‌زنم بیشتر از این آمار است. سه هزار نفر کادر درمان و دو هزار نفر نیروی حمل و نقل و نزدیک به ۶۰  هزار نفر افراد کهنسال و بازنشسته و خانه‌داری که به استخدام نیاز ندارند. نزدیک به چهار هزار نفر صیاد و لنج‌دار و تاجر، ۱۰ هزار نفر کشاورز و نخل‌دار و دو هزار نفر طلاب و اساتید حوزه علمیه و هزاران نفر در حوزه مرزداری و… به بنده آمار داده‌اند مگر جمعیت آبادان ۳۰۰ هزار نفر نیست پس این همه بیکار اعلامی از کجا آمده‌اند؟ شاید اشاره او به صحبتهای رئیس شورای شهر آبادان در مهر ماه 1396 بود که گفته بود این شهر ۱۲۰ هزار بیکار دارد و مقام‌های مسئول نیز «نمی‌توانند این بحران را حل کنند.» این مقام مسئول «کار فصلی کشاورزی» را یکی دیگر از مشاغل کوتاه‌مدت این افراد دانست و اضافه کرد که بیشتر جوانان آبادان «با قراردادهای موقت جذب شرکت‌های نفت می‌شوند اما پس از چند ماه کار بیکار می‌شوند». او «ترافیک دستفروشان» را از مشکلات شهر آبادان معرفی کرده و گفته بود که برخی بیکاران این شهر با «فلافل فروشی» امور خود را می‌گذرانند. از طرفی عامر کعبی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در مرداد ۱۳۹۵ گفته بود اینکه وضعیت آبادان در بحث اشتغال در میان استان از خط قرمز عبور کرده است بر کسی پوشیده نیست که این صحبت به نوعی می‌توانست تاییدی نسبی بر آمار اعلام شده در آن مقطع باشد.

متروپل را چه به آبادان؟!

این شاید سوال گزنده‌ای به نظر برسد. بخصوص برای شهری که تا چند دهه پیش زندگی در آن جاری بود و بلحاظ کیفیت زندگی بنا به گفته‌ها جزو برترین‌های کشور به حساب می‌آمد. اما آبادانِ عزیزِ بعد از جنگ که به رغم ادعاهای پوچ و بی‌خاصیت مسئولان شعارزده‌ی سالیان هنوز رد گلوله‌ها بر دیوارهایش باقی است و بوی فاضلاب در پیاده‌روهایش جاری است؛ چه نیازی به «متروپل» دارد؟! برای فهم بهتر بگذارید ببینیم اصلا متروپل یعنی چه! متروپل برگرفته از عبارت یونانیmetropolis  است به معنای کلان شهر یا “مادر شهر”. و آن وطن، قلمرو مرکزی یا دولتی است که بر یک امپراتوری استعماری اعمال قدرت می‌کند. با نگاهی واقع‌بینانه و غیراحساسی، شما چه ارتباطی بین متروپل و آبادان امروز برقرار می‌کنید؟!

آبادان و مشکل بی‌پایانی به نام پس‌زدگی فاضلاب

یکی از عمده‌ترین مشکلات شهری آبادان مشکل دفع فاضلاب به خصوص در مناطق حاشیه‌ شهر است چرا که شبکه فاضلاب به طور کامل در این مناطق اجرا نشده است. از سویی انباشت فاضلاب در کوچه ها و معابر و بوی نامطبوع ناشی از آن به مشکل دیرینه مردم آبادان تبدیل شده است.

اکثر پس زدگی‌ها فاضلاب در آبادان مربوط به خطوط دفع آب‌های سطحی و مناطقی است که فاقد شبکه فاضلاب هستند و شهرداری نیز در حال خدمات رسانی دفع فاضلاب از طریق خطوط آب‌های سطحی است. گرفتگی و پس زدگی فاضلاب در برخی از مناطق شهر آبادان به علت جمع آوری نشدن پسماند و زباله‌های باقیمانده در خیابان های سطح این شهر و ورود آنها به شبکه فاضلاب است.

ساخت و سازهای غیر اصولی دلیل پس‌زدگی فاضلاب در شهر آبادان

مصطفی مهرانفر مدیر شبکه آبفا آبادان در مرداد 1400 به ایرنا گفته بود: علت پس زدگی فاضلاب در سطح شهر آبادان، ساخت و سازهای غیر اصولی با مجوز شهرداری، ورود پسماند و زباله‌های جمع آوری نشده به شبکه فاضلاب، لایروبی نکردن خطوط کانال‌های دفع آب سطحی و اتصال غیر مجاز به شبکه فاضلاب است.

ساخت و سازهای غیر اصولی که با مجوز شهرداری صورت گرفته شبکه فاضلاب این شهر را با مشکل جدی مواجه کرده است.

اشاره به ۳۵۰ کیلومتر شبکه دفع آب‌های سطحی در آبادان شهر آبادان برای دفع آب‌های سطحی نیاز به ۸۰۰ کیلومتر کانال دارد، در زمان بارندگی شبکه فاضلاب آبادان ظرفیت دفع آب های سطحی را ندارد و این موضوع باعث فرسودگی شبکه فاضلاب شهری شده است.

با تامین اعتبار این طرح ۱۰ ایستگاه پمپاژ و ۱۳۴ کیلومتر شبکه فاضلاب در مدت سه سال در شهر آبادان اجرا می شود. در شهر آبادان تاکنون ۶ هزار میلیارد ریال اعتبار صرف اجرای شبکه فاضلاب شده است که این طرح تاکنون با ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است.

کل شبکه فاضلاب آبادان پیش از آغاز جنگ تحمیلی ۱۴۵ کیلومتر شبکه شرکتی و ۱۴۵ کیلومتر شبکه شهری بود که از سال ۷۰ تا ۹۲ با اجرای پروژه‌های فاضلاب ۴۳۳ کیلومتر به شبکه فاضلاب آبادان اضافه شد.

آیا تخلفات ساختمانی با پرداخت جریمه جبران میشود؟

تخلفات ساختمانی نیز جرم است زیرا قانون‌گذار برای ارتکاب آن مجازات تعیین کرده است؛ اما مجازات این عمل واجد جنبه کیفری نیست، یعنی آثار آن محکوم را طبق مواد ۲۵ و ۲۶ قانون مجازات اسلامی از حقوق اجتماعی محروم نمی‌کند و در سجل کیفری او درج نمی‌شود .در حالی که وزیر کشور دستور داده که در بررسی‌های پرونده تخلفات ساختمانی در کمیسیون‌های ماده (۱۰۰) و ماده (۹۹) قانون شهرداری ترتیبی اتخاذ شود تا تخلفات مرتبط با پایداری و ایمنی ساختمان از طریق پرداخت جریمه جبران نشود؛ طبق “لایحه قانونی اصلاح تبصره‌های ماده ۱۰۰ قانون شهرداری” مجازات تخلفات ساختمانی در مجموع شامل تخریب سازه یا اضافه بنا و جزای نقدی است. یدالله صفدریان، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق عمومی در این باره می‌گوید: در تبصره ۷ این لایحه برای مهندس ناظر که تخلف از پروانه ساختمانی را به موقع اعلام نکند محرومیت شش ماه تا سه سال از کار و درج حکم محکومیت در یکی از جراید کثیرالانتشار محکوم کرده است.

طبق ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی هر کس به دیگری خسارت زد باید از عهده جبران خسارات وارده برآید؛ بنابراین اگر در جریان عملیات ساخت و ساز به دیگری خسارت منجر به جرح یا فوت وارد شود، وارد کننده خسارت مکلف به پرداخت دیه و ارش است و اگر عملیات ساختمانی منجر به تخریب بنای دیگری یا ایراد هر خسارتی منجر به اموال دیگری شود، وارد کننده خسارت باید از عهده پرداخت خسارت برآید. البته چه ساختمان دارای پروانه ساخت باشد یا نباشد در این موارد تفاوتی ایجاد نمی‌شود، اما ساخت و ساز بدون پروانه می‌تواند از علل مشدده مجازات مرتکب باشد که منجر به صدور مجازات‌های جایگزین حبس یا تشدید مجازات جزای نقدی شود. رسیدگی به تخلفات ساختمانی که مصادیق مختلفی دارد در صلاحیت کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری‌ها است.

آجیل‌فروش برج‌ساز؛ توسعه‌سازان خُرد

پازل غریبی است. آجیل‌فروش قصه‌ی ما برج‌ساز شده، شهر را می‌خرد تا کارش را پیش ببرد، با این که در جلسه با نماینده‌ی مجلس می‌گوید «هیچ کاری بدون ثبت در دفتر اسناد رسمی انجام نمی‌دهم و تمام کارهایم قانونی است» اما نظام مهندسی را دور زده، این طور که می‌گویند با شهردار بسته و متروپلش را ابتدا در 6 طبقه طراحی کرده و بعدا در فواصلی 5 طبقه هم به آن اضافه کرده است! متروپل به سبک ایرانی لابد! همین قدر یلخی و کشکی. شوخی تلخی است. خیلی تلخ. اما این تصویری از توسعه‌ی کاسب‌مسلکانه‌ی امروز در ایران است. از نگاه توسعه شاید برخی افکار عیسی کلانتری که وزارت و معاونت در 4-5 دولت را در کارنامه‌اش دارد شبیه به آجیل‌فروش قصه‌ی ما باشد. از نظر کلانتری دلیلی ندارد که شمالی‌ها نقش خدماتی را برای مسافران شمال ایفا کنند و پالایشگاه لازمند تا روی «توسعه» را ببینند! یعنی مهم نیست که طبیعت منطقه چه می‌طلبد و چیست. در عمل مهم الگویی یکسان برای توسعه است که باید کپی پیست شود در همه جا! عبدالباقی هم لابد فکر کرده هر چه بلندتر بسازد بهتر است! او هم انگار چندان کاری ندارد که آبادان با ۱۳۰ سال سابقه صنعتی، که هر پروژه سنگین و صنعتی مانند بنادر و پالایشگاه برای مقاومت و استحکام بیشتر با شمع‌کوبی انجام شده است در آن ساختمان‌های بالاتر از ۴ طبقه مشاهده نشده! لابد پیش خودش فکرکرده که فقط بلند و شیک باشد کافی است!

تصویر آجیل‌فروش نقشه به دست تصویری کاریکاتوری و شاید بدبینانه اما به شدت واقعی باشد از توسعه‌سازان خُرد در امروز ایران! آنها که بوی دسته‌گل‌هایشان (!) تازه بعد از پرپرشدن به مشام می‌رسد. وقتی که بی‌سروصدا مشغول کارند خبری از رسانه و سوال نیست! اگر هم باشد یا جوابی برایش نیست یا سوالات را خریده‌اند! آنها موقعی سرمی‌رسند که کار از کار گذشته. وقت آه و عزاداری. همان کاری که در آن خبره‌اند!

و به این تصویر ضریب بدهید هنگامی که رئیس هولدینگ تندیس‌به‌دست تقدیر می‌شود و از همه تشکر می‌کند! آن هم نه فقط از جانب سِرِمونی‌های سرهم بندی شده‌ی پولی و دورهمی که پول تندیس‌ها را هم از صاحبان کسب و کار می‌گیرند! طبق گفته‌ها اتاق بازرگانی آبادان هم از آجیل‌فروش قصه‌ی ما تقدیر کرده بود!

سوالاتی برای پس از عزاداری

اما پس از عزاداری باید از خود بپرسیم که آیا در تراژدی متروپل فقط مسئول رشوه‌گیر و برج‌ساز بی‌سواد و طماع مقصر است؟ آنها که واحدهای برج را خریدند یا در ساختش مشارکت داشتند و یا کسانی که جلوی چشمشان این برج طبقه طبقه بالا رفت چرا زودتر سوت نزدند؟ آنها چقدر در این تراژدی نقش دارند؟

هفته دوم خرداد ۱۴۰۱/ شماره ۱۲۰ افق اقتصاد
spot_img

مطالب برگزیده