ماهران بیانی و فاتحان نهادی؛
کودکان و بزرگسالان دنیای زبانی آنلاین
شهاب تقیپور-جامعهشناس
در مکالمات و تعاملات در دنیای آنلاین قاعده بزرگسال-کودک برعکس میشود، نسل بومی اینترنت ، آنهایی که وقتی به دنیا آمدند اینترنت در زندگی روزمرهاشان حضور داشت و وضعیت غیر از این را تجربه نکردند، بزرگسال(در معنای باتجربهتر و مسلطتر) هستند و اینترنت برایشان مثل زبان اول است. اما کسانی که در دنیای پیش از سیطره اینترنت هم زیستند آشنایی باواسطه و بیرونیتر(مثل زبان دوم) با اینترنت دارند. آنها اگر چه در نمودار سنی در رده بالاترند اما به لحاظ تجربه کاربری و مهارت در دنیای گفت و گوی متنمحور آنلاین کودکتر و ناپختهترند.
تسلط نسل جدید بر فضای اینترنت ، از دنیای تکست تا تولید محتوای ویدئویی، نشان از برتری زبانی یا قدرت بیانی این نسل دارد. از پیام ساده در چت که قواعد زبانی خاصی مثل استفاده از گیفها و استیکرها برای بیان حالت یا القای کنشی دلخواه را میطلبد تا تماس ویدئویی و نحوه تنظیم دوربین و ارتباط پربازده با شخص روبرو یا نحوه انتشار فیلمها. همانقدر که مکانیسم ارتباطگیری حضوری روزمره و نظم گفتاری و بیان غیرگفتاری(مثل مکث بین صحبت یا واکنش صورت) مهم است مکانیسمهای ظریف و پنهان دنیای گفتوگو و تعامل آنلاین نیز حیاتی و کلیدیاند. این مکانیسمها آن قدر حیاتیاند که میتوانند شما را سالها فلج بیانی کنند؛ یعنی در دنیای گفتوگو و تعامل آنلاین حضور دارید اما مثل یک نابلد اجتماعی در فضای انزوا دست و پا میزنید؛ یک آنلاین همیشه آفلاین. چون الفبای بیان را رعایت نکردید. از برخی تکنیکهای ساده اما فوقالعاده کلیدی این فضا بیخبر بودید. نتوانستید لحن، حس و بیان امروزی سخن، ایده، حس، فکر یا شورتان را در قالب نشانه و نماد موثر و گیرا به عرصه وجود بیاورید. در دنیای خشک کلمات با نگاه تزییناتی به گیف و استیکر ، مهارتهای مکالمه متنمحور آنلاین را در خود درونی نکردید. ارتباطهای زیادی را شروع کردید اما در بین راه از دست دادید. صفحات زیبایی را طراحی کردید اما بین راه رها کردید.
اما گویا نسل بومی اینترنت در این راه درستتر عمل میکند. بهتر میداند بین کوچه پسکوچهها چطور راهش را بیابد و به مقصد بیانی موردنظر برسد. آگاهتر است که چگونه صدای خاص جهانش را به اطراف برساند. در اقتصاد خرد تا روابط روزمره پیشتازی میکند و در عمل قواعد خود را میخواهد پیش ببرد؛ و همه اینها در میانه هرج و مرج اخلاقی سرمایهداری مصرفگرای «ساسی مانکنی» و فشار گفتمانی تحکمآمیز نظم رسمی «زلال احکامی»، خودبنیادانه در حال رخ دادن است. اما آنها در این راه تنها نیستند. در این بین خانوادهها یاور آنند. والدینی که آنومیزدایی(بیهنجاریزدایی) میکنند و همچون پل بین دو گفتمان فردگرا و فایدهمحور و مصرفگرای اخلاقی و نظم رسمی شعاری و غیرواقعگرایانه راه سوم را میجویند؛ البته اگر خود اسیر یکی از این دوگانهها نباشند. یکی از زمینههای مطالعات جامعهشناسی کاربردی برای جامعه امروز ایران میتواند پروژههای پدیدارشناسانه کشف این پلسازیها، دوگانهشکنیها و تعقیب خط و ربط زندگی روزمره این ستونسازیهای اخلاقی جدید باشد. شناخت الگوهای بالقوه مرززدا و خلاق و معرفی آنها برای پروژههای فرهنگی بزرگتر. تلاش برای یافتن اختلافها و احتلالهای بیانی بینانسلی و در مرحله دوم تأمل برای رسیدن به راهحلهای پرکننده شکافها. اگر مانند امیل دورکیم برای جامعهشناسی وظیفه اخلاقی متصور شویم چنین جامعهشناسیای که بر خلق نهادهای خرد و کلان مستقل مبتنی بر مطالعات انباشتی در حوزه مطالعات بیان و اخلاقیات بینانسلی متمرکز است میتواند الگوی مناسب یک اصلاح اجتماعی باشد.
در دنیایی که بیان در آن حرف اول را میزند و ابزار بیان تکنیکی و فنیتر شدهاند قدیمیترها عقب میافتند. درحالیکه نسل قبلی درگیر دیپ فیک میشود و محو صحنه چشم درآوردن روی پیشانی یک کودک میگردد نسل جدید در حال جمع کردن رمز ارز در گیم روزمرهاش است. برتری بیانی نسل جدید را البته باید در کنار برتری گفتمانی، ایدئولوژیک و نهادی نسل قبلتر دید. به تدریج ماهران در زبان بیانی جدید فاتحان نهادی-ساختاری نیز خواهند بود اما جنگ بین بیان و نهاد در این لحظه ادامه دارد.
از طرفی دیگر دنیای آنلاین به لحاظ فرهنگی فراملی است و این جنگ بین باور و بیان، بین اندیشهها و باورهای بومی و فرهنگ عمومی ایران به معنای ملی کلمه و فرهنگ فراملی آغشته به مرکزگرایی فرهنگی آمریکایی نیز برقرار است. و این در حالی است که ضعف تکنولوژیک بیانی در زیرساختهای کلان عرصه آنلاین و عقب بودن در مطالعات رسانه و سینما موقعیت ضعف و کودک را برای فرهنگ بومی رقم زده است. (تلاشهای ساختاری نهادهای رسمی نیز بیشتر حول پیوند زدن زبان بیانی جدید با شعارها و ایدئولوژیهای اقلیتپسند سیاسی است تا فرهنگ ملی و اساطیری عمومی). در چنین فضایی بار دیگر ضرورت بازسازی فضای وسط احساس میشود. در این راه پروژههای مطالعاتی و عملی در حوزه جامعهشناسی فرهنگی که بر امکانات احیاگری و به روزرسانی فرهنگ کهن ایرانی در قالب بیان امروزی متمرکز است رهگشا خواهد بود.
نهایتا در جبهه دیگر جنگ بین بازاریابان خرد و کلان آنلاین که از قدرت بیانی (صاحباختیاری یا مهارت خاص در قواعد بیانی آنلاین) بالایی برخوردارند و مردم عادی که مشتریان بالقوه و بالفعل ابرنهادهای بیانی مثل گوگل و فیسبوک و نهادهای خردی مثل آنلاینشاپها هستند؛ برقرار است. در این جبهه نیز قدرت تکنولوژیک بیانی صاحبان کسبوکار کلان و خرد در زمین بازی یکطرفه با مردم عادی باعث انواع فریبهای فضایی و تبلیغاتی و انواع شرطیشدگیهای هدفمند و غیرارادی در فضای نابرابر بیانی میشود. در چنین فضایی مردم عادی کودک و سرمایهدارانی که خوب فهمیدهاند فضای آنلاین ذات تجاری دارد و بیان تکنولوژیک را اجاره یا خرید میکنند بزرگسالان باتجربهترند.